صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 22

موضوع: سیزده دلاور سیاهکل**شهیار قنبری

  1. #1
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    نوشته ها
    112
    تشکر
    161
    تشکر شده : 280

    سیزده دلاور سیاهکل**شهیار قنبری

    شهیار قنبری ـ ۱۳ «به دلاوران سیاهکل»


    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    رسولان پرسیدند: «ایمان ما را زیاد کن!»
    خداوند پاسخ داد: «اگر شما به اندازه‌ی دانه‌ی خردلی ایمان می‌داشتید،
    می‌توانستید به این درخت توت بگویید از ریشه در بیا و در دریا کاشته شو!
    پس آن‌گاه، درخت چنان می‌کرد که می‌خواستید.» [کتاب مقدس]

    و درختانِ تناور ما رفتند و رفتند تا جنگل شدند.
    و از این‌روست که از پسِ غیبت‌شان، جنگل، همیشه تن‌سرخ است.
    به دلاوران سیاهکل

    سیزده
    سیزده هفته‌ی پیش
    سیزده موشِ سیاه
    سیزده کفشِ تمامی سوراخ
    در علف‌ها دیدند
    و چه بی‌شرمانه
    همه را بلعیدند.
    فصل سنگینی بود
    از خود این بی‌برکت می‌پرسید:
    ـ کسی از راه می‌آید آیا؟


    آخرین مرد جوان هم آمد
    اولین مردِ جوان با او گفت:
    سیزده بار بگو
    بیداری
    تا بگویم
    ـ آری ـ
    کولبارت بردار
    روی گلبرگِ شقایق بنویس
    سیزده بار از نو
    می‌شود با هر دست
    رفت
    سر وقتِ
    درو.
    داس‌ها زنگاری
    وقت کم، فرصتِ صیقل هم نیست
    و هوا بارانی‌ست
    تا طلوع فریاد
    چند ساعت باقی‌ست!

    سیزده بار بگو
    در تنم خونِ یهودایی نیست
    تا بگویم کافی‌ست
    کولبارت بردار
    چوبدستت را نیز
    و برادر
    برخیز.

    بیشه از خود پرسید:
    ـ پس در این ساکتِ خشک
    چشمه‌هایی هم هست

    و درخت از ریشه:
    ـ عاقبت رود به جنگل پیوست؟
    بعد از این سفره‌ی تو بارانی.

    غوک پرسید از مار:
    ـ سیزده هفته‌ی پیش
    شیر افیونی جنگل، همه‌شان را بلعید؟

    مار پاسخ در داد:
    ـ و چه رندانه
    به بی‌تجربگی‌شان خندید
    غافل اما
    که برادرهاشان
    اینک
    از تپه روان
    و به نزدیک سحر
    کار او
    یک‌سره سازند آخر.

    ـ دست‌هاشان پُر باد
    تا طلوع فریاد!

    سیزده هفته‌ی بعد
    سیزده موشِ سیاه
    سیزده کفشِ تمامی سوراخ
    در علف‌ها دیدند
    و چه بی‌شرمانه
    همه را بلعیدند.

    اینک
    آن‌جا
    آن‌سو
    از خود این بی‌برکت می‌پرسد:
    ـ کسی از راه می‌آید آیا؟
    و من، این‌جا از تو:
    ـ تو، می‌آیی با ما؟


    [درخت بی‌زمین، دفتر سوم (دلریختگان)، چاپ اول ۱۹۹۱، آمریکا، صفحۀ ۱۷۸ تا ۱۸۱]



  2. #2
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    12,522
    تشکر
    12,717
    تشکر شده : 12,775
    عجب چیز نابی گذاشتی داداش....تا ب حال نشنیده بودم

  3. کاربر مقابل از SaSan69 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  4. #3
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    202
    تشکر
    157
    تشکر شده : 1,034

    سلام وقت بخیر لطفا با آلبوم کامل کاست رو بزارید ممنونم
    اگر موجود هستش
    تشکر

  5. #4
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    نوشته ها
    112
    تشکر
    161
    تشکر شده : 280
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohsen14214 نمایش پست ها

    سلام وقت بخیر لطفا با آلبوم کامل کاست رو بزارید ممنونم
    اگر موجود هستش
    تشکر
    بزودی البوم رو تو اون یکی تاپک میذارم

  6. 5 کاربر مقابل از abdola9060 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #5
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    202
    تشکر
    157
    تشکر شده : 1,034
    نقل قول نوشته اصلی توسط abdola9060 نمایش پست ها
    بزودی البوم رو تو اون یکی تاپک میذارم
    ممنونم دوست عزیز

  8. #6
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    نوشته ها
    39
    تشکر
    149
    تشکر شده : 95
    نقل قول نوشته اصلی توسط abdola9060 نمایش پست ها
    شهیار قنبری ـ ۱۳ «به دلاوران سیاهکل»


    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

    رسولان پرسیدند: «ایمان ما را زیاد کن!»
    خداوند پاسخ داد: «اگر شما به اندازه‌ی دانه‌ی خردلی ایمان می‌داشتید،
    می‌توانستید به این درخت توت بگویید از ریشه در بیا و در دریا کاشته شو!
    پس آن‌گاه، درخت چنان می‌کرد که می‌خواستید.» [کتاب مقدس]

    و درختانِ تناور ما رفتند و رفتند تا جنگل شدند.
    و از این‌روست که از پسِ غیبت‌شان، جنگل، همیشه تن‌سرخ است.
    به دلاوران سیاهکل

    سیزده
    سیزده هفته‌ی پیش
    سیزده موشِ سیاه
    سیزده کفشِ تمامی سوراخ
    در علف‌ها دیدند
    و چه بی‌شرمانه
    همه را بلعیدند.
    فصل سنگینی بود
    از خود این بی‌برکت می‌پرسید:
    ـ کسی از راه می‌آید آیا؟


    آخرین مرد جوان هم آمد
    اولین مردِ جوان با او گفت:
    سیزده بار بگو
    بیداری
    تا بگویم
    ـ آری ـ
    کولبارت بردار
    روی گلبرگِ شقایق بنویس
    سیزده بار از نو
    می‌شود با هر دست
    رفت
    سر وقتِ
    درو.
    داس‌ها زنگاری
    وقت کم، فرصتِ صیقل هم نیست
    و هوا بارانی‌ست
    تا طلوع فریاد
    چند ساعت باقی‌ست!

    سیزده بار بگو
    در تنم خونِ یهودایی نیست
    تا بگویم کافی‌ست
    کولبارت بردار
    چوبدستت را نیز
    و برادر
    برخیز.

    بیشه از خود پرسید:
    ـ پس در این ساکتِ خشک
    چشمه‌هایی هم هست

    و درخت از ریشه:
    ـ عاقبت رود به جنگل پیوست؟
    بعد از این سفره‌ی تو بارانی.

    غوک پرسید از مار:
    ـ سیزده هفته‌ی پیش
    شیر افیونی جنگل، همه‌شان را بلعید؟

    مار پاسخ در داد:
    ـ و چه رندانه
    به بی‌تجربگی‌شان خندید
    غافل اما
    که برادرهاشان
    اینک
    از تپه روان
    و به نزدیک سحر
    کار او
    یک‌سره سازند آخر.

    ـ دست‌هاشان پُر باد
    تا طلوع فریاد!

    سیزده هفته‌ی بعد
    سیزده موشِ سیاه
    سیزده کفشِ تمامی سوراخ
    در علف‌ها دیدند
    و چه بی‌شرمانه
    همه را بلعیدند.

    اینک
    آن‌جا
    آن‌سو
    از خود این بی‌برکت می‌پرسد:
    ـ کسی از راه می‌آید آیا؟
    و من، این‌جا از تو:
    ـ تو، می‌آیی با ما؟


    [درخت بی‌زمین، دفتر سوم (دلریختگان)، چاپ اول ۱۹۹۱، آمریکا، صفحۀ ۱۷۸ تا ۱۸۱]


    دوست عزیز
    بیصبرانه منتظریم

  9. کاربر مقابل از lili123456 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  10. #7
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    نوشته ها
    47
    تشکر
    299
    تشکر شده : 74
    این مال کدوم آلبومشه ؟

  11. کاربر مقابل از inmanam عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  12. #8
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    May 2016
    نوشته ها
    40
    تشکر
    38
    تشکر شده : 31
    آقا بدجور تو کفیم
    آلبوم رو بزار بی زحمت

  13. #9
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    نوشته ها
    13
    تشکر
    0
    تشکر شده : 5
    آقا دمت گرم.من خودن خیلی شهیار رو دوست دارم اما نشنیده بودمش.میشه بگی از کدوم آلبومه.از این چیزا داراری بزار رفیق ممنون.

  14. #10
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    202
    تشکر
    157
    تشکر شده : 1,034
    منتظران ؟؟؟

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •