در معرفت ...
در معرفت ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
قلبی که جا به جاست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
از چند روزِ پیش ،
حس کرده ام که مرگ ،
اجرای انتهاست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
کلتت چه خوش صداست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چجوری تو ایران زندگی می کنید ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شلیک کن هانی (سینجول) ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خیلی خوبه ،
شبا اینجا آزادی عمل زیادی دارم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شبا با کابوس می خوابم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 22 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 22 مهمان ها)