صفحه 1 از 9 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 81

موضوع: نوروز 96 مبارک ...

  1. #1
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    34,385
    تشکر
    6,995
    تشکر شده : 22,836

    نوروز 96 مبارک ...









    سلام به همه کاربران موزیک باران
    همون جوری که همه میدونن فردا سال تحویله و سالی تازه میاد
    اونایی که دارن میرن مسافرت یا رفتن ایشالله که به سلامت برن و به سلامتی برگردن بهشون خوش بگذره . اونایی هم که مثل ما برنامه مسافرت ندارن بالاخره با مهمانی و بازدید دوست و آشنا هم یه جوری دل شاد میشه

    و اما اینجا ..

    به بهانه نوروزم که شده دل ها رو صفا بدیم بد نیست البته با معرفتاش بیان وسط .
    در ضمن فاز بد ندین حال بچه ها رو هم نگیرین ..
    .
    ..
    ...
    .....

    -------------------------------------------------------

    نقل قول نوشته اصلی توسط HADIS نمایش پست ها
    زیادی تحویلش گرفتیم... این میمون زشت 95 را...
    کجای تو مبارک بود؟!
    قرار بود آدمها به هم برسند،نه با قطار!
    قرار بود علی همیشه معلم باشد،نه در زیر خاک!
    با چه روی امسال ذوق کنیم از دیدن کلاه قرمزی مادر مرده؟!
    اصلا شما بگویید اذان اولین روز سال را چه کسی میخواند؟!موذن زاده یا دیگری؟؟
    دلم گرفته از سربازانی که حسرت کت و شلوار دامادی را به دل مادرانشان گذاشتند..
    دلم گرفته از حسنی که دیگر جوهرچی نیست و از دکتر یدالهی که دیروز خودش گفت بعضی مرگها غیرمنتظره است و ما را امروز در بهت غیرمنتظره ترین خبرش گذاشت!
    نمیدانم سال جدید را چگونه میخواهند بدون مرد سیاست،سیاستگذاری کنند...
    فقط میدانم این روزها آنقدر آتش به جانم که شاید فقط آتشنشانان پلاسکو بتوانند خاموشم کنند..
    همه این ها را نوشتم که بگویم
    خیلی تحویلش نگیریم این خروس وقت نشناس را!!
    فقط خدا کند که موقع شادی صدا کند
    نه مثل میمون با اداهایش اشک دربیاورد
    به امید قوقولی های شادِ، شادِ خروس ۹۶
    که از بهروزی و سلامتی و شادی مردم خبر می دهد


    نقل قول نوشته اصلی توسط guitar نمایش پست ها
    نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

    که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
    من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

    که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
    چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی
    وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
    در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
    حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
    نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
    گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
    گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
    رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
    حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
    صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saber نمایش پست ها
    این مقاله سالِ گذشته در رادیو زمانه به قلمِ محمد رضا نیک فر منتشر شد . برای ام سال هم می تونه خونده بشه .



    سال مزخرفی بود


    . . . ، . . . گفته است: «باید تا پایان تاریخ به سال ۹۴ افتخار کنیم.» به چه چیزش افتخار کنیم؟ در این سال چه رخ داده است؟


    سالی دیگر به سر می‌آید، ما به پشت سر می‌نگریم و همزمان نگران سال آینده هستیم. ۱۳۹۴ سال پرخبری بود: خوردن جام زهر هسته‌ای و برجام، انتخابات، و شروع کمابیش رسمی دعوا بر سر . . . بعدی رژیم نکبت. و دور این گونه خبرها را تیترهایی گرفته‌اند درباره فقر و فلاکت، فساد، دخالت در سوریه و همچنین کم‌آبی و بحران محیط زیستی.


    خبر مهم سال چه بود؟


    دو رخداد تقرییا همزمان را در نظر گیریم: انتخابات با آن نتایج توجه‌برانگیزش در تهران، و خودکشی سه خواهر در همین شهر. کدام مهمتر بودند؟ مهم همواره مهم برای چیزی و روندی است؛ یعنی چیزی به خودی خود نه مهم است نه نامهم. اگر خبر را نشانه بدانیم که نشان از جریانی دارد و جریان نشان از روندی عمیق‌تر داشته باشد، آنگاه می‌توانیم درباره مهم تلقی کردن خبرهای پربازتاب شک کنیم. شاید آن خبر حاشیه‌ای، آن خبری که ما به آن توجه نداشته‌ایم، یا آن خبری که از آن باخبر نشده‌ایم، مهمتر از خبرهایی باشد که با تیتر درشت مطرح می‌شوند. به این اعتبار باید به این موضوع به طور جدی فکر کنیم که خبر خودکشی سه خواهر ممکن است مهمتر از خبرهای سه‌گوش “جیم” باشد. یک جریان عمیق اجتماعی از طریق این خبر به بیرون درز می‌کند، مثل دودی که از جایی در یک قله آتشفشان بیرون می‌زند، به نظر بی‌اهمیت می‌آید و در لابلای ابرها گم می‌شود. اما دود یک نشانه است، از گدازش و احتمال انفجار خبر می‌دهد. تمام کوه ممکن است هر آن غرق در آتش شود.


    ۱۳۹۴ سال مزخرفی بود.


    خبرهای حاشیه‌ای زیادند، خیلی زیاد. هر روز خبری منتشر می‌شود در مورد کتک زدن دستفروشان و جمع کردن بساطشان، در مورد اعتصاب، در مورد اعتراض به نپرداختن دستمزد، در مورد مرگ کولبران در مناطق مرزی کردستان، در باره سقوط توده‌ای بیشتر به زیر خط فقر، درباره خودکشی، درباره خشونت، درباره سرکوب، و اینجا و آنجا مقاومت، درباره نویسندگانی که می‌گویند “دیگر نمی‌نویسیم”، “برای چه بنویسیم”، درباره نوازندگانی که سازشان خاموشی می‌گیرد.


    جامعه ایران هر روز بیشتر و بیشتر امکان جمع‌کنندگی‌اش را از دست می‌دهد. اگر جنبشی انتگراتیو (جمع‌کننده) درنگیرد و جامعه محور تازه و استواری برای انتگراسیون پیدا نکند، تلاشی و فروپاشی ادامه پیدا خواهد کرد و هر آن ممکن است حادثه‌ای پیش آید که به این روند شتاب بیشتری دهد. نمودهای تلاشی را می‌بینم در از هم‌گسستگی‌، بی‌اعتنایی، خودخواهی، بی‌رحمی، خشونت و نابینایی و ناشنوایی فراگیر − عوارضی که خود را نشان می‌دهند در نبودن خواست یا توانایی ادراک درد و رنج دیگران. محور انتگراسیون تنها می‌تواند جنبش و اراده‌ای فراگیر برای رفع تبعیض و ایجاد زمینه برای مشارکت عمومی باشد و این یعنی اراده برای پایان دادن به سیستم مستقر که مشخصه اصلی آن این است که بر تبعیض استوار است. آپارتاید ولایی با فرهنگ متعفنی که آورده، همه ارکان جامعه را ازهم‌گسیخته و آلوده کرده است. این سیستم فاسد و پوسیده است، و قدرت اصلی‌اش به ضعف جامعه برمی‌گردد. جامعه توانا می‌شود، اگر خود را بازیابد.


    رسانه تا حدی می‌تواند به این بازیابی کمک کند. اما تولیدکننده و مصرف‌کننده اصلی محصولات رسانه‌ای طبقه متوسط متجدد است، نتیجتاً وقتی ذهن آحاد این طبقه متمرکز بر خویش و افق دید آنان محدود باشد، و در این حال هنجار امتیازوری به چسبی تبدیل شود برای چسبیدن به امتیازوران و قدرتمندان و در نهایت نظام تبعیض، بهره‌کشی و سرکوب، آنگاه دیگر به رسانه چندان نمی‌توان امید بست. “زمانه” نیز در این میان استثنا نیست. صدای فرو ریختن را می‌شنویم، اما نمی‌توانیم آن را بیان کنیم؛ می‌دانیم فاجعه نزدیک است، اما نمی‌دانم کی و کجا رخ می‌نماید. تنها می‌توانیم بگوییم وضع بد است، بسیار بد است. ما از حال هم خبر نداریم، که اگر می‌دانستیم، بیان می‌کردیم که چرا وضع بسیار بسیار بد است.


    در دوره‌هایی رسانه می‌تواند در عین ناامیدی از مخاطب مفتخرانه بگوید: از ما گفتن، از شما نشنیدن. اما اکنون یک همدستی فاجعه‌بار وجود دارد: از ما نگفتن، از شما نشنیدن! این همدستی طبعا افتخار ندارد، و خود نمودی از نکبت فراگیر است…


    قرار بود این نوشته یک یادداشت نوروزی باشد و بگوید که مثلا ما خوب بودیم و سال آینده بهتر خواهیم بود، شما نیز همچنین. اما اگر بخواهیم راستگو و شرافتمند باشیم باید بگوییم که خوب نبودیم و اگر به خود نیاییم در سال جدید روزگارمان از این که هست بدتر هم خواهد بود.

    ویرایش توسط Hadi : 03-20-2017 در ساعت 04:38 PM



  2. #2
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    34,385
    تشکر
    6,995
    تشکر شده : 22,836
    -------


  3. 6 کاربر مقابل از Hadi عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  4. #3
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    34,385
    تشکر
    6,995
    تشکر شده : 22,836
    برنامه های ویژه نوروز


    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir نمایش پست ها


    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...][فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...][فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
    ویرایش توسط Hadi : 03-20-2017 در ساعت 02:53 PM


  5. 7 کاربر مقابل از Hadi عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  6. #4
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    34,385
    تشکر
    6,995
    تشکر شده : 22,836
    -----------


  7. 5 کاربر مقابل از Hadi عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  8. #5
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    May 2014
    نوشته ها
    0
    تشکر
    1,539
    تشکر شده : 1,261
    سال نو بر شما دوستان بارانیم مبارک. امیدوارم نوروز خوبی داشته باشید

    بهار آمد گل و نسرین نیاورد
    نسیمی بوی فروردین نیاورد
    پرستو آمد و از گل خبر نیست
    چرا گل با پرستو همسفر نیست
    چه افتاد این گلستان را، چه افتاد
    که آیین بهاران رفتش از یاد؟
    چرا مینالد ابر برق در چشم؟
    چه میگرید چنین زار از سر خشم؟
    چرا خون میچکد از شاخه گل؟
    چه پیش آمد؟ کجا شد بانگ بلبل؟
    چه دردست این؟ چه دردست این؟ چه دردست؟
    که در گلزار ما این فتنه کرده است؟
    چرا در هر نسیمی بوی خون است؟
    چرا زلف بنفشه سرنگون است؟
    چرا سربرده نرگس در گریبان؟
    چرا بنشسته قمری چون غریبان؟
    چرا پروانگان را پر شکسته است؟
    چرا هر گوشه گرد غم نشسته است؟
    چرا مطرب نمیخواند سرودی؟
    چرا ساقی نمیگوید درودی؟
    چه آفت راه این هامون گرفتست؟
    چه دشت است این که خاکش خون گرفتست؟
    چرا خورشید فروردین فرو خفت؟
    بهار آمد؟ گل نوروز نشکفت
    مگر خورشید و گل را کس چه گفتست؟
    که این لب بسته و آن رخ نهفتست؟
    مگر دارد بهار نورسیده
    دل و جانی چو ما، در خون کشیده
    مگر گل نوعروس شوی مرده است؟
    که روی از سوگ و غم در پرده برده است؟
    مگر خورشید را پاس زمین است؟
    که از خون شهیدان شرمگین است؟
    بهارا تلخ منشین! خیز و پیش آی
    گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای
    بهارا خیز و زان ابر سبکرو
    بزن آبی بروی سبزه نو
    سرو رویی به سرو و یاسمن بخش
    نوایی نو به مرغان چمن بخش
    بر آر از آستین دست گل افشان
    گلی بر دامن این سبزه بنشان
    گریبان چاک شد از ناشکیبان
    برون آور گل از چاک گریبان
    نسیم صبحدم گو نرم برخیز
    گل از خواب زمستانی برانگیز
    بهارا، بنگر این دشت مشوش
    که میبارد بر آن باران آتش
    بهارا، بنگر این خاک بلا خیز
    که شد هر خاربن چون دشنه خونریز
    بهارا، بنگر این صحرای غمناک
    که هر سو کشته ای افتاده بر خاک
    بهارا، بنگر این کوه و در و دشت
    که از خون جوانان لاله گون گشت
    بهارا، دامن افشان کن ز گلبن
    مزار کشتگان را غرق گل کن
    بهارا از گل و می آتشی ساز
    پلاس درد و غم در آتش انداز
    بهارا شور شیرینم برانگیز
    شرار عشق دیرینم برانگیز
    بهارا شور عشقم بیشتر کن
    مرا با عشق او شیر و شکر کن
    گهی چون جویبارم نغمه آموز
    گهی چون آذرخشم رخ برافروز
    مرا چون رعد و طوفان خشمگین کن
    جهان از بانگ خشمم پر طنین کن
    بهارا زنده مانی زندگی بخش
    به فروردین ما فرخندگی بخش
    هنوز اینجا جوانی دلنشین است
    هنوز اینجا نفسها آتشین است
    مبین کاین شاخه بشکسته، خشک است
    چو فردا بنگری پر بیدمشک است
    مگو کاین سرزمینی شوره زار است
    چو فردا در رسد، رشک بهار است
    بهارا باش کاین خون گل آلود
    برآرد سرخ گل چون آتش از دود
    برآید سرخ گل، خواهی نخواهی
    وگر خود صد خزان آرد تباهی
    بهارا، شاد بنشین، شاد بخرام
    بده کام گل و بستان ز گل کام
    اگر خود عمر باشد، سر برآریم
    دل و جان در هوای هم گماریم
    میان خون و آتش ره گشاییم
    ازین موج و ازین طوفان برآییم
    دگربارت چو بینم ، شاد بینم
    سرت سبز و دلت آباد بینم
    به نوروز دگر ، هنگام دیدار
    به آیین دگر آیی پدیدار. ...
    سایه

  9. 12 کاربر مقابل از Resul عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  10. #6
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    نوشته ها
    0
    تشکر
    13,100
    تشکر شده : 5,401
    @[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

  11. 6 کاربر مقابل از Meysam Molaei عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  12. #7
    فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    نوشته ها
    4,622
    تشکر
    1,640
    تشکر شده : 5,860
    امیدوارم سال 96خوبی داشته باشیم

  13. 7 کاربر مقابل از blac عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  14. #8
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    نوشته ها
    1,243
    تشکر
    596
    تشکر شده : 5,296
    یه چند تا آهنگ شادم بذار

  15. 6 کاربر مقابل از Ramy عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  16. #9
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    نوشته ها
    1,243
    تشکر
    596
    تشکر شده : 5,296

  17. 4 کاربر مقابل از Ramy عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  18. #10
    فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    نوشته ها
    4,622
    تشکر
    1,640
    تشکر شده : 5,860
    تقدیم به همه موزیک بارانی ها مبارک باد








  19. 11 کاربر مقابل از blac عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 1 از 9 123 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •