ندارد دلت
ندارد تنت
و حتي خيالت مرا آرزو!
من اما تمام وجودم ميكندتورا ....
و چقدر سخت است
اينهمه خواستن من
و اينهمه نخوتستن تو!
دنبال راه تازه اي براي از تو گفتنم
با خودم مي گويم
لعنت به هر چه سه نقطه هاي مشكوك
لعنت به من
به هر چه دلتنگي لعنت
به اين شب
تاريكي و
تنهايي و
بي قراري هر باره!
اصلا لعنت به اينهمه خواستن و ....
باز هم تكرار شد
همان نقطه هاي هر باره
و تو
تو پنهان ميان اين سطر ها
ولي كنار من پيدا
مغزم درد دارد
من خسته ام و تو
تو آرام ترين عشق
ميان اين همه اصرار
و از تو با من انكار....