جای گیاه بامبو را
که عوض کنی
دیگر رشد نمیکند
پژمرده میشود
میدانی چرا؟
چون ریشهاش را
همانجا، جا میگذارد
دل آدمیزاد که دیگر
کمتر از گیاه نیست جانم!
گاهی ریشهاش جا میماند
در دلی، لبخندی، بوسهای...
جای گیاه بامبو را
که عوض کنی
دیگر رشد نمیکند
پژمرده میشود
میدانی چرا؟
چون ریشهاش را
همانجا، جا میگذارد
دل آدمیزاد که دیگر
کمتر از گیاه نیست جانم!
گاهی ریشهاش جا میماند
در دلی، لبخندی، بوسهای...
يه آدمایی هستن كه "بايد" باشن!
اصلا نبودنشون انگار برای دنيا تعريف نشده!
دلت ميخواد بشینی ساعت ها بیخیالِ همه چیز ، از هر دری باهاشون حرف بزنی!
بدونِ اینکه نگرانِ چیزی باشی!
لازم نيست كاري كنن ، فقط كافيه بشينن و گوش بدن به حرفات ،
اين آدما میتونن دنیای خاکستریِ مارو رنگی کنن ؛
دقیقا مثلِ تو...!
مَرد
اگر
بودم ،
نبودنت را غروب های زمستان
در قهوه خانه ی دوری
سیگار می کشیدم..
نبودنت
دود می شد
و می نشست روی بخار شیشه های قهوه خانه
بعد
تکیه می دادم
به صندلی
چشمهایم را می بستم
و انگشتانم را دور استکان کمر باریک چای داغ حلقه می کردم
تا بیشتر از یادم بروی؛
نامرد اگر بودم
نبودنت را
تا حالا باید
فراموش کرده باشم؛
مرد نیستم اما،
نامرد هم نیستم...
زنم
ونبودنت
پیرهنم شده است..!
غیرت رو بد برامون تعریف کردن ...
همیشه تو تصوراتم مردِ با غیرت مردی بود که اگه یه نفر چپ بهم نگاه میکرد ،عربده میزد و حکم مرگِ طرفو صادر میکرد
اگه یه تارِ موهامو مردی جز خودش میدید سرم داد میزد : " بپوشون اون لامصبارو ..."
اگه مانتوم یه ذره کوتاه بود دعوام میکرد و مثه پسر بچه ها باهام قهر میکرد ...
و خیلی چیزای دیگه ...
اینا غیرت هست ، دلگرمی میده ، ذوق میدوء زیرِ پوست آدم ، اما تو دراز مدت خسته ت میکنه ...
غیرت رو بد برامون تعریف کردن ...
غیرت فقط صدا کلفت کردن و عربده کشیدن نیست
غیرت فقط " موهاتو بپوشون" ، " بلند نخند " ، " با فلانی حرف نزن " نیست ...
غیرت ، یعنی نذاری ، سفیدیِ چشماش ، رگه ی قرمز بیفته توشون ...
یعنی نذاری صداش از بغض و شونه هاش از غم بلرزه ...
غیرت یعنی ، مراقب دلش باشی ...
مراقب روحش باشی ...
غیرت یعنی ، فقط تو بتونی خنده بیاری رو لباش ، حتی تو بدترین شرایط ...
غیرت یعنی ، خنده ها و گریه ها و غرغر کردنا و ناز کردناش فقط واسه تو باشه ...
غیرت یعنی ، بمونی به پاش و با موندنت ثابت کنی میخوای فقط مالِ تو باشه ، نه با داد و دعوا ...
غیرت یعنی ، زل بزنی تو چشماش و بگی : " غیرِ تو ، هیچکس نمیتونه دلمو بلرزونه ..."
غیرت فقط تو وجودِ مردایی که یه عالمه ریش و سیبیل دارن نیست ...
من غیرت رو تو وجودِ پسر بچه ای دیدم که سعی داشت گریهٔ دختر کوچولوی همسایه رو تبدیل به خنده کنه ...
دوست
عجب امنیت خوبی ست ..
می توانی با او
خودِ خودت باشی
می توانی دردهایت را
هرچندناچیز
هرچند گران
بی خجالت با او در میان بگذاری !
از حماقت هایت بگویی ..
دوست انتخاب آزاد توست ،
اختیار توست !
نامش را
در شناسنامه ات نمی نویسند !
نامت را
در شناسنامه اش نمی نویسند !
دوست عرف نیست
عادت نیست
معذوریت نیست
دوست از هر نسبتی مبراست !
دوست سایبان دلچسبی ست ،
تا خستگی ات را
با او به فراموشی بسپاری !
دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد
ستاره از رویاهایم دزدید
هر که آمد
سفیدی از کبوترانم چید
هر که آمد
لبخند از لبهایم برید
منتظر کسی نیستم
از سر خستگی
در این ایستگاه نشستهام!
گرماى مردادىِ تنِ تو
نفسِ هرکسى را مى گیرد
و منم
چه عاشقانه گرم مى شوم
مى سوزم
و دوباره
هر مرداد
عاشقت میشوم انگار
آن یک نفر
ما
یک نفر بودیم
و آن یک نفر
تو بودی
از ما یک نفر
یکی عاشق تر بود؛
و آن یک نفر
تو
نبودی
دوستت دارم و از تو میترسم
قله های بلند
دره های عمیق تری دارند عزیز من
تو را دوست دارم
و از تو میترسم!
این کوه اگر مرا نکشد
سربلندم میکند
قایقت میشوم
بادبانم باش
بگذار هرچه حرف
پشت سرمان میزنند مردم،
باد هوا شود
دورترمان کند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)