صفحه 67 از 78 نخستنخست ... 1757656667686977 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 661 به 670 از 776

موضوع: شعر و متن زیبا ... عاشقانه ها ...

  1. #661
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,999
    دلم برای روزهای کودکی تنگ شده‌
    برای روزهایی که تنها دغدغه ام
    ستاره باران شدن دفتر مشقم بود
    نه بی ستاره بودن شب هایم!
    برای بوی مداد رنگی نو
    برای اضطراب دلنشین روز اول مدرسه
    حتی برای دوباره نوشتن
    از روی غلط هایم...
    چقدر دلم تصمیم کبری میخواهد!
    تصمیمی که دگرگون کند
    حال این روزهایم را...
    که مشکلات ته نشین شده در فراسوی ذهنم را حل کند و آرزوهای از یاد رفته ام را به من باز گرداند...


  2. 4 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #662
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,999
    کاش کسی حالمان را بپرسد
    و با اطمینانِ تمام بگوییم :
    «خوب نیستیم» !
    بگوییم سالهاست که حالِ خراب،
    مهمان دلمان شده و ما هی داریم خودمان را به آن راه می زنیم..
    کوچه ی علی چپ پر شده
    از من و امثال من، که از حالِ خوب؛
    فقط "ادایش" را درآورده اند..
    کاش با اطمینان بگوییم خوب نیستیم و "تمام بشود"!


  4. 4 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #663
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,999
    ارزش بعضی چیزا
    با به زبون آوردنش از بین می ره...
    این آخرِ بدبخت بودنه که به کسی بگی، گاهی حالم رو بپرس...
    همیشه دیدن یه پیام ناگهانی،
    شنیدن یه سلام بی هوا
    از آدمی که انتظارش رو می کشی
    می تونه حال و روزت رو عوض کنه...
    گاهی آدم، خودش رو گم و گور می کنه، فقط به این امید که یه نفرِ بخصوص سراغش رو بگیره...
    بر خلاف تصور، خوشحال کردن آدمِ تنها، خیلی سخت نیست...
    فقط کافیه وانمود کنی به یادش هستی...


  6. 4 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #664
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,999
    از قدیم رسم بود ،
    که اگر ستاره دنباله دار دیدی
    آرزو کنی…
    اگر قاصدک دیدی
    آرزو کنی…
    ستاره رد می شود
    قاصدک را هم باد می برد
    قدیمی ها خیلی چیزها را
    خوب می دانستند.
    می دانستند که آرزو ماندنی نیست
    می دانستند نباید آرزو به دل ماند
    آرزو را باید فوت کرد
    رها کرد به حال خودش
    آرزو را روی دلهایتان نگذارید،
    نباید راکد بمانند.
    آب هم با آن همه شفافیتش
    یک جا بماند کدر می شود و بو می گیرد
    آرزوهایتان را بدهید دست باد
    آنها باید جاری باشند
    تا برآورده شوند.


  8. 4 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #665
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,999
    نیازمندی های انسان کم نیستند
    انسان نیاز دارد در جریان اخبار محیط پیرامونش باشد اما مهم ترین خبر دنیا شاید احوال کسی باشد که بی خبری از او دلیل غمگین بودن حال و روزش می شود
    نیاز دارد یک نفر پا به پای بی خوابی هایش بیدار بماند و با حرف هایش مرهمی باشد بر زخم هایی که خواب را از او گرفته اند
    خانه یکی از نیاز های اصلی هر انسانی است اما شاید آرام ترین خانه برای او در زمان تنهایی شانه های کسی باشد که اشتباهاتش را می شنود اما سرزنش کردن بلد نیست
    انسان به امنیت نیاز دارد، امنیتی از جنس دلگرم بودن به وجود کسی در کنارش، کسی که اخلاق بدش را می داند اما به رویش نمی آورد، بد رفتاری هایش را می بیند اما همه را نادیده می گیرد و همیشه تلخی قهر را با شیرینیِ لبخندی از ته دل از بین می برد
    اصلا انسان گاهی نیاز دارد آرامش را در بحران جست و جو کند؛ دلش می خواهد در بحران قرار گیرد تا برای چاره اندیشی از کسی کمک بگیرد که بودنش حس امنیت است و داشتنش همان مدیریت بحران
    گاهی تنها خواسته اش از تمام دنیا یافتن گوشه ای خلوت است و گوشی شنوا برای گله کردن از دنیا و ساکنان آن
    انسان دنیای پیچیده ای دارد
    گاهی مثل کودکی محتاج یک هم بازی می شود برای دیوانگی های کودکانه و گاهی چنان در جنگ آدم بزرگ ها گرفتار می شود که فقط یک نفر را می خواهد تا پا به پای او بی واهمه و بی دلیل در کنارش بجنگد
    و هر انسانی برای رفع نیاز هایش در تکاپوست
    صندوقچه ی تنهایی هر انسانی را که جست و جو کنید کسی را خواهید یافت که برای روز مبادا او را پنهان کرده
    هر انسانی در صفحه‌ی شطرنجِ زندگیش سربازی را کنار گذاشته تا اگر روزی اسیر بازی ناعادلانه زمانه شد خیالش راحت باشد که سرباز به خاطر او خودش را به آخر خط می زند تا او را از کیش بودن روزگار بیرون آورد
    رمزِ شبِ شب نشینی هایش را در تمام دنیا فقط یک نفر می داند و او همان کسی است که احوال دلش را با دل او هماهنگ کرده
    آری او همان اصلی ترین نیاز هر انسان است
    همان بزرگ ترین قاعده‌ی جا مانده از هِرَم مازلو
    همان مُسکّن کشف نشده برای درد های مزمنِ روزگار
    همان کسی که ثبتِ احوالِ دلم او را "عشق" نامگذاری کرده اما در خلوتم "رفیق" صدایش می کنم


  10. 4 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  11. #666
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    نوشته ها
    1,840
    تشکر
    6,978
    تشکر شده : 9,608
    عشق تنها وقتی عشق است

    که بی‌چشم‌داشت ارزانی شود



    مثلاً نمی‌توانی اصرار داشته باشی

    کسی را که دوست می‌داری

    حتماً عاشق تو باشد

    حتی فکرش هم خنده‌دار است



    با این‌حال به طور ناخودآگاه

    این راهی است که

    بیشتر مردم در آن زندگی می‌کنند



    اگر به راستی عاشق باشی

    چاره‌ای نداری جز اینکه به راستی

    مؤمن باشی، اعتماد کنی

    بپذیری و امیدوار باشی که عشق تو را پاسخی هست

    اما هرگز اطمینان کامل و تضمینی وجود ندارد

  12. 4 کاربر مقابل از Hosseiin عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  13. #667
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    نوشته ها
    1,840
    تشکر
    6,978
    تشکر شده : 9,608
    و اگر عشق‌مان

    چون ترانه‌ای ناتمام شود

    یا به بدرودی ختم

    بدان

    همیشه یادم خواهد ماند

    روزی که چشم در چشم هم شدیم

    جهان پر از رنگ‌های رنگین کمان شد

    قبل از آن که ابرهای خاکستری بشوردشان

  14. 2 کاربر مقابل از Hosseiin عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  15. #668
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    نوشته ها
    1,840
    تشکر
    6,978
    تشکر شده : 9,608
    می خواهم با کسی بروم که

    من دوستش می‌دارم



    نمی‌خواهم هزینه این همراه شدن را

    حساب و کتاب کنم

    یا اینکه به خوبی و بدی‌اش فکر کنم



    حتی نمی‌خواهم بدانم دوستم دارد یا نه

    فقط می‌خواهم با آن کسی بروم که دوستش دارم

  16. 3 کاربر مقابل از Hosseiin عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  17. #669
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    نوشته ها
    1,840
    تشکر
    6,978
    تشکر شده : 9,608
    این بار زنده می‌خواهمت

    نه در رویا نه در مجاز



    این که خسته بیایی

    بنشینی در برابرم در این کافه پیر

    نه لبخند بزنی آن گونه که در رویاست

    و نه نگاه عاشقانه بدوزی در نگاهم



    صندلی‌ات را عوض کنی

    در کنارم بنشینی

    سر خسته‌ات را روی شانه‌ام بگذاری

    و به جای دوستت دارم بگویی:

    گم کرده‌ام تو را، کجایی؟

  18. 2 کاربر مقابل از Hosseiin عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  19. #670
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    نوشته ها
    1,840
    تشکر
    6,978
    تشکر شده : 9,608
    بیشترین چیزی که در عشق تو آزارم می‌دهد

    این است که چرا نمی‌توانم بیشتر دوستت بدارم

    و بیشترین چیزی که درباره حواس پنجگانه عذابم می‌دهد

    این است که چرا آنها فقط پنج تا هستند نه بیشتر؟!



    زنی بی نظیر چون تو

    به حواس بسیار و استثنایی نیاز دارد

    به عشق‌های استثنائی

    و اشک‌های استثنایی...



    بیشترین چیزی که درباره« زبان» آزارم می‌دهد

    این است که برای گفتن از تو، ناقص است

    و «نویسندگی » هم نمی‌تواند تو را بنویسد!



    تو زنی دشوار و آسمانفرسا هستی

    و واژه‌های من چون اسب‌های خسته

    بر ارتفاعات تو له له می‌زنند

    و عبارات من برای تصویر شعاع تو کافی نیست



    مشکل از تو نیست

    مشکل از حروف الفباست

    که تنها بیست و هشت حرف دارد

    و ازاین رو برای بیان گستره زنانگی تو

    ناتوان است!



    بیشترین چیزی که درباره گذشته‌ام باتو آزارم می‌دهد

    این است که با تو به روش بیدپای فیلسوف برخورد کردم

    نه به شیوه رامبو، زوربا، ون گوگ و دیک الجن و دیگر جنونمندان



    با تو مثل استاد دانشگاهی برخورد کردم

    که می‌ترسد دانشجوی زیبایش را دوست بدارد

    مبادا جایگاهش مخدوش شود

    برای همین عذرخواهی می‌کنم از تو



    برای همه شعرهای صوفیانه‌ای که به گوش‌ات خواندم

    روزهایی که تر و تازه پیشم می‌آمدی

    و مثل جوانه گندم و ماهی بودی

    از تو به نیابت از ابن فارض، مولانای رومی

    و ابن عربی پوزش می‌خواهم...



    اعتراف می‌کنم تو زنی استثنایی بودی

    و نادانی من نیز

    استثنایی بود

  20. 4 کاربر مقابل از Hosseiin عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 67 از 78 نخستنخست ... 1757656667686977 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •