صفحه 4 از 78 نخستنخست ... 234561454 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 31 به 40 از 776

موضوع: شعر و متن زیبا ... عاشقانه ها ...

  1. #31
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,999
    شبی که آواز نی تو شنیدم
    چو آهوی تشنه پی تو دویدم

    دوان دوان تا لب چشمه رسیدم
    نشانه ای از نی و نغمه ندیدم

    تو ای پری کجایی که رخ نمی نمایی
    از آن بهشت پنهان دری نمیگشایی

    من همه جا... پی تو گشته ام
    از مَه و مِه... نشان گرفته ام

    بوی تو را زگل شنیده ام
    دامن گل از آن گرفته ام

    تو ای پری کجایی که رخ نمی نمایی
    از آن بهشت پنهان دری نمیگشایی

    دل من، سرگشته ی تو
    نفسم آغشته ی تو

    به باغ رویا ها، چو گلت گو یم
    بر آب و آیینه، چو مهت جویم

    در این شب یلدا ز پی ات کویم
    به خواب و بیداری سخنت گویم

    مه و ستاره درد من می دانند
    که همچو من پی تو سرگردانند

    شبی کنار چشمه پیدا شد
    میان اشک من چو گل وا شد

    هوشنگ ابتهاج


  2. 3 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #32
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,999
    دلبر بسیار و دل نگه دار کم است
    دلدار کم و چه کم که بسیار کم است

    گویند بعالم تو چرا بی یاری
    یاران چکنم یار وفادار کم است


  4. 3 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #33
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,999
    مرغ دل در قفس سینه من می نالد
    بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب

    زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است
    بیم آنست که از پرده فتد راز امشب

    شهریار


  6. 3 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #34
    فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    نوشته ها
    3,460
    تشکر
    6,331
    تشکر شده : 11,090
    مرا سکوت مخوان
    من ترانه ای غمگین بودم
    بردهان پرنده ای که خواندن نمیدانست!

    عرفان پاکزاد


    میخواستم به سربازها بگویم

    نامه های معشوقه هایشان را اگر بلند بلند بخوانند...
    جنگ تمام میشود!!!

  8. 2 کاربر مقابل از Milad_KurdishBoy عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #35
    فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    نوشته ها
    7,552
    تشکر
    822
    تشکر شده : 5,766
    نقل قول نوشته اصلی توسط Milad_KurdishBoy نمایش پست ها
    مرا سکوت مخوان
    من ترانه ای غمگین بودم
    بردهان پرنده ای که خواندن نمیدانست!

    عرفان پاکزاد






  10. کاربر مقابل از Hosein333 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #36
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    نوشته ها
    8,921
    تشکر
    33,445
    تشکر شده : 13,100
    يه متن ميذارم اگه مرتبط نبود بگيد پاك كنم.




    رو هر بندش 1 دقیقه فکر کن

    1. می دونی چرا شیشه ی جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده.

    2. دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه

    3. تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت

    4. دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.

    5. اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه ، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم ، این فقط یک پیچه نه پایان

    6. وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره...!!!
    چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...

  12. 3 کاربر مقابل از sadegh1 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  13. #37
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    نوشته ها
    8,921
    تشکر
    33,445
    تشکر شده : 13,100
    روزگار همیشه بر یک قرار نمی‌ماند !

    روز و شب دارد ...
    روشنی دارد ...
    تاریکی دارد ...
    کم دارد ...
    بیش دارد ...

    دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده ،
    تمام می‌شود ، بهار می‌آید ...


    محمود دولت آبادی
    چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...

  14. کاربر مقابل از sadegh1 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  15. #38
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,999
    من روی گازم، مثل سوپی سرد از دیشب
    در تختخوابت هستم و می‌سوزمت در تب

    من در پذیرایی، اتاقِ خواب، حمّامت
    در شعرهای بی مجوز، بی سرانجامت

    من، روح سرگردان توی خانه‌ات شاید
    می‌بینمت در انتظاری و نمی‌آید

    می‌بینمت در حسرت آن ارتباطی که..
    می‌بینمت در مه، در این تصویر ماتی که..

    می‌بینی‌ام؟ حس می‌کنی اصلا حضورم را؟
    این نانوشته نامه‌های راه دورم را -

    تنها بخوان، من فرق دارم با من قبلی
    این دوست تازه کجا و دشمن قبلی

    قبل از تو من مغرور بودم، سخت بودم، حیف..
    در عمق دنیای خودم خوشبخت بودم، حیف..

    من شعر بودم، درد بودم، زن نبودم، مرد
    آن زن که با تو بود، اصلا من نبودم مرد

    بعد از تو من هی زن شدم، هی درد می‌خوردم
    هی عاشقت بودم و از این عشق می‌مردم

    من خنجرت را دیدم و از پشت می‌ماندم
    انگشت‌هایم می‌شکست و مشت می‌ماندم

    "من" روبه‌رویت بودم و "او" پشت خطت بود
    "تو" مشترک بودی و "من" غرق حسادت بود

    روی لباست تار موهای زیادی هست
    بین "من" و "تو" حرف "او"های زیادی هست

    حالا اگر چه دیر، می‌فهمم پشیمانی
    من بر نمی‌گردم، خودت هم خوب می‌دانی

    من هستم و می‌بینی و می‌خوانی‌ام هر شب
    من، شهوتی ویران که می‌سوزانمت در تب

    تو نیستی و بی تو من سیگاری و مستم
    من با تو زن بودم ولی بی تو خودم هستم


  16. 2 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  17. #39
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,999
    پنداشتم
    دوست داشتنت
    يك جوش سطحی است
    كه بر پوستم پيدا شده!
    مي توانم آن را با آب يا الكل درمان كنم
    مي توانم آمدنش را
    با اختلاف هوا به اقليم ها توجيه كنم
    و دليلش را با عوض شدن فصل ها بگذارم !

    آن چنان بودم
    كه اگر از من می پرسيدند، می گفتم:
    اضطراب هايی روحي است...
    گرما زدگي است...
    اصلا يك زخم كوچك است روی صورتم
    كه زود خوب می شود!

    پنداشتم
    دوست داشتنت
    رودخانه ی باريكی است
    كه می آيد
    مراتع را زنده می كند...
    و مزرعه ها را سيراب می كند...

    اما
    ناگهان ديدم آمد...
    تمام زمين مرا فرا گرفت...
    تمام روستاها را غرق كرد...
    تمام دشت ها را ويران...

    و تخت خوابم را
    و ديوارهای خانه ام را
    با خود كشيد و برد...
    و بعد مرا
    در سرزمين عجايب تنها گذاشت!


  18. 2 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  19. #40
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,999
    گاهی حسودیم میشود به باران به برف و بوران به هوای سرد و یخبندان
    میدانی چرا؟
    چون مهم هستند،مهم هستند برای ادم ها
    اگر هوا سرد شود برایشان مهم است لباس گرم بپوشند تا سرما نخورند
    اگر باران ببارد برایشان مهم است چتری بردارند تا خیس نشوند
    اگر برف و بوران شود برایشان مهم است که در این یخبندان به زمین نخورند
    اما دل من چه؟
    برایشان مهم است که غمگین باشد،گریان باشد
    اما میدانی به چی دلخوشم ؟
    به شباهتی که میان این دو وجود دارد
    همان طور که بارش برف و باران خیلی ها را خوشحال کرده
    جاری شدن اشک های من هم خیلی ها را خوشحال کرده.....


  20. 2 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 4 از 78 نخستنخست ... 234561454 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •