صفحه 6 از 78 نخستنخست ... 456781656 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 51 به 60 از 776

موضوع: شعر و متن زیبا ... عاشقانه ها ...

  1. #51
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,998
    به گمانم آلزایمر گرفته ام. آخر رنگ چشم هایت را به یاد نمی آورم. و لبخند های گاه و بی گاهت را هم. و اخمی که ابروانت را گره می انداخت. صدایت فراموشم شده. حتی دیگر یادم نمی آید که چندمین روز پاییز، سالروز تولدت بود. یا اولین باری که تو را دیدم چند شنبه بود و هوا ابری بود و دوره گردی آکاردئون می زد. راستش از تو بیشتر نبودن هایت را به خاطر می آورم. با صد ها شکل و بهانه که هر بار هم چه هنرمندانه می تراشیدی و تیز و برنده در قلب من فرو می کردی. در کنار یک مشت اما و اگر و شاید بی خاصیت که لا به لای نیامدن هایت گم می شد. فکر کنم تمام خاطراتم از تو به همراه چشم انتظاری های واهی، دانه به دانه روی همین نیمکت کهنه جا ماندند و گم شدند. و من هر روز از خودم می پرسم چرا هنوز دلم تنگ کسی می شود که همیشه برای آمدن مردد بود. حتماً آلزایمر گرفته ام. آخر به یاد نمی آورم من تو را برای همیشه روی همین نیمکت کهنه جا گذاشتم یا تو مرا؟


  2. 2 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #52
    فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    نوشته ها
    7,533
    تشکر
    817
    تشکر شده : 5,747
    نقل قول نوشته اصلی توسط sadegh1 نمایش پست ها
    یکی تو ۲۳ سالگی ازدواج می‌کنه و اولین بچه شو ۱۰ سال بعد به دنیا میاره،
    اون یکی ۲۹ سالگی ازدواج می‌کنه و اولین بچه شو سال بعدش به دنیا میاره
    یکی ۲۵ سالگی فارغ التحصیل می‌شه ولی ۵ سال بعدش کار پیدا می‌کنه،
    اون یکی ۲۹ سالگی مدرکشو می‌گیره و بلافاصله کار مورد علاقه شو پیدا می‌کنه
    یکی ۳۰ سالگی رئیس شرکت می‌شه و در ۴۰ سالگی فوت می‌کنه،
    اون یکی ۴۵ سالگی رئیس شرکت می‌شه و تا ۹۰ سالگی عمر می‌کنه

    تو نه از بقیه جلوتری نه عقب تر. تو توی زمان خودت زندگی می‌کنی پس آرام باش، از زندگی لذت ببر و خودت را با دیگری مقایسه نکن.

    از اینا بیشتر بذار




  4. 3 کاربر مقابل از Hosein333 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #53
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,998
    خدایا بیا بنشین؛ تنها دو کلام حرفِ دل دارم !
    می شود مرا ببری جایی کنارِ خودت
    حواسم را پرتِ بازیِ ابر و باد و باران کنی
    تا انقدر بی دلیل اشکم سرازیر نشود ؟
    می شود دلم را چند صباحی
    از من دور کنی ؟
    خسته ام کرده خدا جان !
    هرچه می گویم بنشین سر جایت
    و به تپیدن ادامه بده
    تقلا می کند
    زبانِ هم را نمی فهمیم خدا جان !
    او بچه ای بازیگوش است و من
    آخ و امان از این من
    که مادری پیر شده ام برایش
    هرچقدر هم که پا به پایش
    بیایم
    بازم هم نفس کم می آورم
    نمی فهمد !!! لعنت که نمی فهمد
    اینجا هیچکس بهایِ داشتنش را نمی پردازد
    بس که ارزان می فروشند
    آخر یکی نیست بگوید
    لامروتها ! مگر حراج است ؟
    گیرم که حراج باشد حتی
    مگر دل
    رخت و لباس است ؟
    خسته ام خدا
    بیا این کودکِ پر شورِ مرا
    خودت نوازشش کن
    و آرام طوری که نشکند
    در گوشش بگو :
    دلِ بیچاره آرام بگیــــر
    آرام بمــــیر ... !


  6. 4 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #54
    فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    نوشته ها
    7,533
    تشکر
    817
    تشکر شده : 5,747
    قدم زدن بدون تو یعنی یه بغض بی امون
    خودت بهم بگو تا کی باید حرفامو بگم به این خیابون
    همیشه عاشقت بودم ولی تو که نمیدیدی
    شاید از زندگی با من از این عشق ترسیدی
    چشاتو رو من بستی با اینکه میدیدی تنهام
    با اینکه میدیدی جز تو من هیچ کی رو نمیخوام

    از دستت دلگیرم اما بازم دوست دارم
    حالا که تو نیستی پیشم من هر شبو تا صبح بیدارم
    همیشه عاشقت بودم ولی تو که نمیدیدی
    شاید از زندگی با من از این عشق ترسیدی
    چشاتو رو من بستی با اینکه میدیدی تنهام
    با اینکه میدیدی جز تو من هیچ کی رو نمیخوام




  8. 3 کاربر مقابل از Hosein333 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #55
    فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    نوشته ها
    6,762
    تشکر
    4,573
    تشکر شده : 11,758
    شبای رفتنِ تو
    شبای بی ستارست ....
    تمامِ تو سهمِ منه | به کم قانعم نکن

  10. 2 کاربر مقابل از KamkarDel عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  11. #56
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    نوشته ها
    212
    تشکر
    3
    تشکر شده : 38
    بهم گاهی دروغ میگفت نخواست باور کنه کم بود
    میدونست من دوسش دارم همینم نقطه ضعفم بود

  12. 2 کاربر مقابل از hamidjalab1 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  13. #57
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    نوشته ها
    8,921
    تشکر
    33,445
    تشکر شده : 13,100
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hosein333 نمایش پست ها

    از اینا بیشتر بذار
    باشه اتفاقا از اين متنا زياد دارم حتما ميذارم.
    چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...

  14. #58
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,998
    دل که تنگ است کجا باید رفت؟
    به در و دشت و دمن؟
    یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟
    یا به یک خلوت و تنهایی امن
    دل که تنگ است کجا باید رفت؟

    پیر فرزانه مرا بانگ برآورد

    که این حرف نکوست ،
    دل که تنگ است برو خانه دوست...
    شانه اش جایگه گریه تو
    سخنش راه گشا
    بوسه اش مرهم زخم دل توست
    عشق او چاره دلتنگی توست...
    دل که تنگ است برو خانه دوست...
    خانه اش خانه توست...
    باز گفتم:
    خانه دوست کجاست؟
    گفت پیدایش کن
    برو آنجاکه پر از مهر و صفاست
    گفتمش در پاسخ:
    دوستانی دارم
    بهتر از برگ درخت
    که دعایم گویند و دعاشان گویم ،
    یادشان در دل من ،
    قلبشان منزل من...!
    صافى آب مرا ياد تو انداخت ، رفيق!
    تو دلت سبز ،
    لبت سرخ ،
    چراغت روشن!
    چرخ روزيت هميشه چرخان!
    نفست داغ ،
    تنت گرم ،
    دعايت با من!
    روزهايت پى هم خوش باشد.


    فریدون_مشیری


  15. 3 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  16. #59
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,998
    در ابتدای سفر گفت بی سبب نگرانی
    به بوسه گفتمش اما تو نیز چون دگرانی

    به یوسف تو هزاران عزیز دست به دامان
    تو مثل برده فروشان به فکر سود و زیانی

    گل شکفتهء خود را سپرده ام به تو ای رود
    به شرط اینکه امانت به آشنا برسانی

    مرا در آینه می بینی و هنوز همانم...
    تو را آینه می بینم و هنوز همانی

    هزار صبح توانستی و نخواستی اما
    رسیدنی ست شبی که بخواهی و نتوانی


  17. 2 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  18. #60
    نیمه حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    8,714
    تشکر
    2,348
    تشکر شده : 13,998
    رازداري کن و از من گله در جمع مکن
    باز بازيچه مشو، بارِ سفر جمع مکن

    با حضور تو قرار است مرا زجر دهند
    خويش را مايه ي دلگرمي هر جمع مکن

    به گناهي که نکردم، به کسي باج مده
    آبرويي هم اگر هست بخر، جمع مکن

    ترسم آسيب ببيند بدنت، دورِ خودت...
    اين همه هرزه ي آلوده نظر جمع مکن!

    " آخرين شاخه ي تو، سهم عقابي چو من است
    روي آن چلچله و شانه بسر جمع مکن "

    تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت
    روبروي منِ ديوانه، نفر جمع مکن


  19. 2 کاربر مقابل از mohammadho3in عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 6 از 78 نخستنخست ... 456781656 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •