به قلم ژمان راهبر
وقتی که توپ یک طور نرمی ، مثل یک ابر کومولوس از بالای سر نویر رد می شد تا برسد به آغوش باز تور ، یک چیزهایی توی دنیا تغییر می کرد ؛ آنهایی که کله شان خورد به سقف و آنهایی که سرشان رفت توی لاک . مسی ؛ او با میلیون میلیون آدم بواتنگ را دریبل زده بود و حالا آنها با همه بی وزنی شان روی سروکله لئو بودند . خوش به حال شان توی این "یکی از بهترین بازیهای عمر مسی" که انگار همه دسته جمعی بله را از دختر همسایه گرفته بودند .
اما آدم باید بپرسد که این بشر ، لیو مسی ، مظهر توانایی است یا ناتوانی ؟ اگر می پرسید چرا ناتوانی باید بروید توی پی او وی جروم بواتنگ . یکی از آن مدافعان سطح بالا که در مواجهه با بازیکنانی مثل مسی کمی از او دور می ایستند ، با کمی زاویه که بتوانند سریعتر بچرخند . توی این صحنه ، شاهکار مسی توی استارت ایستایش بود ، وقتی بواتنگ که چشم به توپ و پای مسی داشت ، جهت حرکت ( راست یا چپ) را تشخیض نداد و مثل یک بوکسور شکست خورده تعادل از دست داد و زمین خورد...
مسی ، خدایگان هواداران بارسا ، چهارشنبه شب برای خیلی ها ، تبدیل شد به مظهر ناتوانی . مثل یک اراده بزرگ آسمانی برای تیره روزی .یک برف سنگین در اوایل بهار که زحمت یکسال یک کشاورز را نابود می کند . یک چیزی / بادی / بلایی / جانوری / که علی الحساب چاره ای ندارد . هری ردنپ گفته کار مسی با بواتنگ غیر انسانی بود . غیر از این هم نیست . همان طور که با پپ و میلیون ها میلیون بواتنگ قدو نیم قد( که ما بودیم ) . لعنت بهت لئو .