سلام خدمت تمام دوستان موزیک بارانی
در این تاپیک میخواهیم سالروز و سالمرگ هنرمندان ایرانی را در طول سال یادآوری کنیم .
از تمام دوستانی که میتوانند در این زمینه کمک کنند خواهشمندم که یاری کنند .
سلام خدمت تمام دوستان موزیک بارانی
در این تاپیک میخواهیم سالروز و سالمرگ هنرمندان ایرانی را در طول سال یادآوری کنیم .
از تمام دوستانی که میتوانند در این زمینه کمک کنند خواهشمندم که یاری کنند .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اگر میشد صدا را دید،
چه گلهایی ... چه گلهایی!
که از باغِ صدای تو،
به هر آواز
میشد چید!
اولِ فروردین ماه؛ میلادِ بانو مرضیه گرامی باد
نسیم فروردین
"نسیم فروردین" (به عنوان اولین ترانۀ بهاریه) شعری بود که بیژن ترقی در
سال ۱۳۳۷ روی آهنگ پرویز یاحقی سرود و به عنوان اولین ترانۀ نوروزی با
صدای بانو مرضیه از رادیو پخش شد.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دوم فروردین ماه؛ زادروز ناصر ملک مطیعی گرامی.
هنرمندی پیشکسوت و جاودانه در تاریخ سینمای ایران که محبوبیتش را تنها باید از زبان مردم شنید!
عزّت زیاد لوطی
به مناسبت ۸۸ سالگی ناصر ملک مطیعی در دوم فروردین ماه!
ناصر ملکمطیعی دیپلم رشتهٔ تربیت دانشسرای عالی تهران است و قبل از آن که به سینما راه یابد، معلم ورزش دبستانهای تهران بود.
او پس از ورود به سینما و کسب محبوبیت، به فعالیت در تئاتر (از ۱۳۳۵) و دوبلهٔ فیلم(۱۳۳۸) نیز پرداخت.
فعالیت وی در سینما با بازی در صحنه کوتاهی از فیلم «واریته بهار» (پرویز خطیبی، ۱۳۲۸) آغاز شد.
بازی ملک مطیعی در دومین فیلمش («شکار خانگی» و «علی دریابیگی» ـ ۱۳۳۰) در حد بیان یک جملهٔ کوتاه در صحنهٔ یک میهمانی بود.
اما بازی ملک مطیعی در «ولگرد» (مهدی رئیس فیروز، ۱۳۳۱) او را به اوج محبوبیت رساند و برای بازی در آن نخستین دستمزد فعالیت حرفهای
خود را گرفت.
با موفقیت «ولگرد» بلافاصله در فیلمهای «گرداب» (حسن خردمند، ۱۳۳۲) ـ که نخستین فیلم رنگی سینمای ایران بود ـ و سپس در فیلم
«غفلت» (علی کسمایی، ۱۳۳۲) بازی کرد.
ملک مطیعی پس از بازی در «غفلت»، از «پارس فیلم» به «دیانا فیلم» رفت، تا در ازای بازی در دو فیلم در سال، ماهانه هزار تومان دستمزد
دریافت کند، اما پس از ایفای نقش در «چهارراه حوادث» (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۳۳) که متفاوت از سایر نقشهای او بود، به خدمت نظام احضار
شد. او پس از بازگشت، در فیلم «اتهام» (شاپور یاسمی، ۱۳۳۵) بازی کرد. ملکمطیعی در فاصلهٔ سالهای (۴۰–۱۳۳۶) در فیلمهای:
«بازگشت به زندگی» (عطاالله زاهد، ۱۳۳۶)، «عروس فراری» (اسماعیل کوشان، ۱۳۳۷)، «طلسم شکسته» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۷)،
«دشمن زن» (پرویز خطیبی، ۱۳۳۷)، «دوقلوها» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۸)، «اول هیکل» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۹)، عمو نوروز (سیامک
یاسمی، ۱۳۴۰)، آرامش قبل از طوفان (خسرو پرویزی، ۱۳۴۰)، عسل تلخ (حسین مدنی، ۱۳۴۰)، سایهٔ سرنوشت (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۰)
و آس و پاس (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰) بازی کرد. پس از دههٔ ۴۰ شمسی،باحضور محمدعلی فردین به عنوان «جوان اول» فیلمها، به تدریج از
محبوبیت او کاسته شد.
ملکمطیعی از سال ۱۳۴۱ با پوشیدن لباس جاهلها و کلاه مخملیها، که پیش از او عباس مصدق و مجید محسنی به تن کرده بودند، در
نقشهایی ظاهر شد که فردین جز دو بار در فیلمهای: «زنها فرشتهاند» (اسماعیل پورسعید، ۱۳۴۲) و «ایوب» (فریدون ژورک، ۱۳۵۰) حاضر
به پوشیدن آن لباسها و ایفای آن نقشها نشد.
ملک مطیعی در فیلمهای: «کلاه مخملی» (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۱)، «با معرفتها» (حسین مدنی، ۱۳۴۲)، «مردها و جادهها» (ناصر
ملکمطیعی، ۱۳۴۲)، «ابرام در پاریس» (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۳)، «سالار مردان» (نظام فاطمی، ۱۳۴۷) و «مردان روزگار» (مازیار پرتو،
۱۳۴۸) با کت و شلوار مشکی، پیراهن سفید و کفش چرمی نوک تیز، کلاه مخملی و دستمال ابریشم یزدی و تسبیح شاه مقصود، اگرچه
مصداق زندهای از نمونه اجتماعی سنخ «جاهل» نبود، اما مجموعهٔ اجرای نقش، بهویژه حرکات دستها و بالا انداختن ابرو، تکیه کلامها و
نقلهایش، عامهٔ بینندگان را مجذوب خود کرد.
ملک مطیعی تا قبل از «قیصر» (مسعود کیمیایی، ۱۳۴۸) و ایفای نقش «داش فرمان» با کلاه مخملی، در نقشهای دیگری همچون مرد
روستایی (عروس دهکده)، افسر نیروی دریایی (پاسداران دریا)، شاه عباس کبیر (حسین کرد)، رئیس دزدها (هاشم خان)، پزشک (فرار از
حقیقت) و مانند اینها نیز ظاهر میشد؛ اما پس از موفقیت فیلم «قیصر» ـ که نقش کوتاهی هم در آن داشت ـ یکسر به ایفای نقشهای کلاه
مخملی دعوت شد. «علی بی غم» (عباس کسایی، ۱۳۴۹)، «رقاصهٔ شهر» (شاپور قریب، ۱۳۴۹)، «طوقی» (علی حاتمی، ۱۳۴۹)، «مرید
حق» (نظام فاطمی، ۱۳۴۹)، «سه قاب» (زکریا هاشمی، ۱۳۵۰) و «کاکو» (شاپور قریب، ۱۳۵۰) شماری از این فیلمها است. «مرد»، «غلام
ژاندارم»، «نقره داغ»، «ابرمرد»، «قلندر»، «آقا مهدی وارد میشود»، «دشمن»، «صلات ظهر» از جمله آثار تحسینبرانگیز وی محسوب
میشود. ملک مطیعی اگرچه در فیلمهای بعدیاش کوشید تا از کاراکتر جاهلی فاصله بگیرد، اما تلاش او همواره توأم با توفیق نبود. او در فیلم
«بت» (به کارگردانی ایرج قادری، ۱۳۵۵) در نقش یک استوار ژاندارمری ظاهر شد.
ملک مطیعی، دوران پس از انقلاب را دوران سختی توصیف کردهاست. زیرا دچار انزوا و تنهایی و از طرفی، عشق و علاقه مفرطی که به فیلم و
سینما داشت، قابل تحقق نبود و امکان کار هنری برای وی مهیا نبود.
پس از مدتی، به دعوت عوامل تولید برزخیها، نقش مثبت و کوتاهی را بازی میکند. با این وجود، نام وی در زمان تیتراژ پایانی فیلم به نمایش
درنیامد و روزنامهها نیز خبری در خصوص حضور مجدد وی، منتشر نکردند که این موضوع، موجب دلسردی مفرط وی شد. وی شرح آن روزگار
خود را اینگونه توصیف میکند: «کسی از دوستان من هم نمانده بود. بهروز که به خارج رفت، فردین هم مدتی تقلا کرد تا بتواند کار کند، ایرج
قادری هم خواست که کار کند و کار کرد؛ ولی من از کسی تقاضای کار نکردم و خودم را کنار کشیدم.»
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
سوم فروردین ماه؛ زادروزِ جمشید هاشم پور (جمشید آریا) هنرپیشه و سوپراستار دهه 60 و 70 سینمای ایران است.
او امروز ۷۴ ساله شد! برای او سلامتی و بهروزی را آرزومندیم.
ویرایش توسط johnny : 03-26-2018 در ساعت 03:57 PM
به مناسبتِ زادروز جمشیدآریا
جمشید هاشم پور سال ۱۳۲۳ در محلهٔ سلسبیل تهران به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا دیپلم ریاضی ادامه داد.
وی اولین فیلم سینمایی خود را با معرفی یکی از دوستانش به ساموئل خاچیکیان، کارگردان ایرانیِ ارمنیتبار، در سال ۱۳۴۷ و با بازی در نقش
کوتاهی در فیلم "جهنم سفید" آغاز کرد.سپس در فیلمهای "جنجال پول" ساختهٔ پرویز خطیبی و "ایوالله" به کارگردانی منوچهر نوذری،
"خوشگلترین زن عالم" (بههمراه منوچهر وثوق)، "قسمت" (کارگردان امیر شروان)، "عشقیها" (کارگردان جمشید شیبانی) بازی کرد.
آخرین فیلمش در قبل از انقلاب "خوشگل ترین زن عالم" به کارگردانی قدرتالله احسانی و بازیگری منوچهر وثوق،جمیله بود.
بعد از آن برای مدتی سینما را رها کرد تا سال ۱۳۶۱ که به دعوت مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم "خط قرمز" دوباره به سینما بازگشت.
او ستاره سینمای ایران در دههٔ هفتاد بود.
بازی او در نقش «زینال بندری» در فیلم "تاراج" ساختهٔ ایرج قادری بود که جمشید هاشمپور (آریا) را با سرِ تراشیده میان مردم مطرح کرد؛ تا
جایی که تیپ قهرمان سرتراشیده تا سالها مخاطبان بسیاری را روانهٔ سینماها میکرد.
فیلم های بعدی او عبارتند از: "فرمان"، "بازداشتگاه"، "نقطه ضعف"، "بالاش"، "پایگاه جهنمی"، "عقاب ها"، "یوزپلنگ"، "تیغ و ابریشم"،
"عشق و مرگ"، "پرده آخر"، "تماس شیطانی"، "دادستان"، "قرق"، "مادر"، "طعمه"، "افعی"، "یاران"، "آخرین خون"، "نیش"، "پرواز از اردوگاه"،
"آخرین بندر"، "ضربه طوفان"، "یاغی"، "رنجر"، "زخمی"، "مجازات"، "گروگان"، "عقرب"، "آواز قو"، "گشت ارشاد"، "مسافر ری" و چندین فیلم
دیگر تا به امروز.
جمشید هاشمپور از معدود هنرپیشگان موفق سینمای ایران است که فعالیت تئاتری نداشت و بنا به گفته خودش در یکی از مصاحبههایش
سینما را از سینما شروع کردهاست و تنها فعالیت تئاتری وی صحنههایی از فیلم "تماس شیطانی" بود که صحنههای تئاتر را با راهنمایی مجید
مظفری اجرا کرد. وی با بازی در نقش های متفاوت تواناییهای خود را به اثبات رساندهاست. او در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در کنار بازی
در فیلمهای اکشن و حادثهای گَه گُداری بازی در نقش های دیگر را نیز امتحان کردهاست: "روز باشکوه" (کیانوش عیاری، ۱۳۶۷) - "مادر" (علی
حاتمی، ۱۳۶۸) - "پردهٔ آخر" (واروژ کریممسیحی، ۱۳۶۹) - "عشق و مرگ" (محمدرضا اعلامی، ۱۳۶۹) و "دلشدگان" (علی حاتمی، ۱۳۷۰).
هاشمپور پس از دریافت دیپلم افتخار از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۷) برای بازی در فیلم "هیوا" (رسول ملاقلی پور) گزیدهکار شد
و سعی کرد در فیلمهای خوب و متفاوت بازی کند.
بازی بسیار خوب او در فیلمهای "آواز قو"(سعید اسدی، ۱۳۷۹)، "سفر به فردا" (محمدحسین حقیقی، ۱۳۸۰)، "قارچ سمی" (رسول ملاقلی
پور، ۱۳۸۰)، "واکنش پنجم"(تهمینه میلانی، ۱۳۸۱) نشان از رویکرد سختگیرانهٔ هاشمپور دارد.
او در این سالها یک بازی تحسینبرانگیز در فیلم "مسافر ری" (داود میر باقری، ۱۳۷۹) از خود به نمایش گذاشت.
جمشید هاشمپور در سال ۱۳۸۲ دو فیلم بر پرده سینماهای تهران داشت: "واکنش پنجم" و "سفر به فردا".
بازی خوب او در فیلم «سفر به فردا» که نامزدی بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر را برایش به ارمغان آورد به دلیل اکران نامناسب و نوع فیلم
آنچنان که باید دیده نشد. نقش کوتاه او در فیلم "کیفر" بسیار گیرا و تأثیرگذار بود به گونهای که برای تیزر تبلیغاتی عکس این بازیگر بر پردههای
تبلیغات بود.
هاشمپور در سال ۱۳۸۶ از پس نقش سنگینی در فیلم "استشهادی برای خدا" بهخوبی برآمد و نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنوارهٔ فجر
شد.
وی ازدواج کرده و دارای دو فرزند دختر است.
1366saeid, 2580, ahmad3958, alitak, Am!r, lovely__boy, maki, nimaf, peyman.2012, saamnc
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
۴ فروردین ماه، گرامی باد یاد و خاطره " عزت الله مقبلی "
هنرمندی که گریاند و خنداند ... یکی از اساتید همه فن حریف و بی بدیل دوبله و تئاتر ایران.
یادش گرامی .....
به مناسبتِ زادروزِ عزت الله مقبلی در چهارم فروردین ماه
"عزت الله مقبلی" در سال ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد.کار هنری خود را از تئاتر شروع کرد. در سال ۱۳۳۵ به دوبله پرداخت. در دوبله
به جای "الیور هاردی"، "لویی دوفونس" و "والتر برنان" حرف میزد.
از نقشهای برجسته او در کار دوبله حرفزدن به جای "والتر هوستون" در فیلم "گنجهای سیرا مادره" است.
"عزتالله مقبلی" همچنین سال های طولانی در برنامه رادیویی "صبح جمعه با شما" هنرنمایی کرد.
"مقبلی" در ۱۳ دیماه ۱۳۶۷ در سن ۵۵ سالگی در لندن به علت بیماری قلبی درگذشت و در روز چهارشنبه ۲۰ دیماه ۱۳۶۷ پس از
انتقال به ایران، در قطعه ۱۲ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
همسر ایشان "محبوبه مقبلی" و فرزندش "مریم مقبلی" به بازیگری اشتغال دارند.
یادش گرامی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
گوگوش و عزت الله مقبلی
نمایی از فیلم "شیطون بلا" (سال ۱۳۴۴)
نویسنده و کارگردان : نظام فاطمی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)