نمی دــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــونم چرا یادم نمیـــــــــــــــــــاد ...
نمی دــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــونم چرا یادم نمیـــــــــــــــــــاد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
باو 1-2 ساعت پیش سیکشو زده.....یحتمل خبر رسیده بوده بهش خبریه امشب که ....
منتظر پیام های حاوی (این بهترین آلبوم چاوشیه) هستیم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من عاشق تنهایی ام
تنها بشم اما تو باشی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
مرزهای ادبیات رو از پایه به لرزه انداختن دوستان ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
عزیزانم
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چطوری میلاد جون
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
فدات ...
مثل همیشه ...
میگذره ، میگذرونم ...
سخت ، تلخ ، تکراری ، طولانی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 50 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 50 مهمان ها)