صفحه 28 از 670 نخستنخست ... 1826272829303878128528 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 271 به 280 از 6693

موضوع: آلبوم جدید محسن چاوشی بیــ نـام منتشر شد ...

  1. #271
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    خوش است ناله ی نای و نوای زیر و بمی ،
    دمی خجسته و در صحبت خجسته دمی

    چه رازها که نگفتم ، کجاست همنفسی ؟
    چه راه ها که نرفتم ، کجاست همقدمی ؟

    چرا به دفتر عشق ای ... لوح و قلم ،
    به غیر حیرت و حسرت نمی زنی رقمی ...


    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  2. #272
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    به عشق کوش که تا در دل تو ره نکند ،
    نه ماجرای وجودی ، نه وحشتِ عدمی

    شکار شد دل رَعدی به یک نگاه و حذر ،
    ز شیرگیری چشمان آهوی حرمی ...




    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  3. #273
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    آتش عشق است کاندر می فتاد ،
    جوشش عشق است کاندر می فتاد

    می حدیث راه پر خون می کند ،
    قصه های عشق مجنون می کند

    می حریف هر که از یاری برید ،
    پرده هایش پرده های ما درید

    هر که را جامه ز عشقی چاک شد ،
    او ز حرص و جمله عیب کلی پاک شد

    شاد باش ای عشق خوش سودای ما ،
    ای طبیب جمله علت های ما

    جسم خاک از عشق بر افلاک شد ،
    کوه در رقص آمد و چالاک شد

    چون نباشد عشق را پروای او ،
    او چو مرغی ماند بی پر وایِ او

    عشق زنده در روان و در بصر ،
    هر دمی باشد ز غنچه تازه تر

    محرم این هوش جز بی هوش نیست ،
    مر زبان را مشتری جز گوش نیست ...


    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  4. #274
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن ،
    در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن

    از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن ،
    از دوستان جانی مشکل توان بریدن

    خواهم شدم به بستان چون غنچه با دل تنگ ،
    وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن

    گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن ،
    گه سر عشق بازی از بلبلان شنیدن

    فرصت شمار فرصت کز این دو راه منزل ،
    چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن ...
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  5. #275
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    از واجبات شنیداری هر ایرانی ...



    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  6. #276
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    ای درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده ،
    وی روز من بی روی تو همچون شب تار آمده

    ای مه غلام روی تو گشته زحل هندوی تو ،
    وی خور ز عکس روی تو چون ذره در کار آمده

    ای در سرم سودای تو جان و دلم شیدای تو ،
    گردون به زیر پای تو چون خاک ره خوار آمده

    جان بنده شد رای تو را روی دل آرای تو را ،
    خاک کف پای تو را چشمم به دیدار آمده ...
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  7. #277
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    گر یکی از عشق برآرد خروش ،
    بر سر آتش نه غریبه ست جوش

    پیرهنی گر بدرد ز اشتیاق ،
    دامن عفوش به گنه بربپوش

    بوی گل آورد نسیم بهار ،
    بلبل بیدل ننشیند خموش

    مطرب اگر پرده در این ره زند ،
    بازنیایند حریفان به هوش

    ساقی اگر باده از این خم دهد ،
    خرقه صوفی ببرد می فروش

    حیف بود مردن بی عاشقی ،
    تا نَفَسی داری و نَفسی بکوش

    سر که نه در راه عزیزان رود ،
    بار گرانی ست کشیدن به دوش

    سعدی اگر خاک شود همچنان ،
    ناله زاریدنش آید به گوش

    هر که دلی دارد از انفاس او ،
    می شنود تا به قیامت خروش ...


    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  8. #278
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من ،
    غمگسار و همنشین و مونس شب های من

    ای شنیده وقت و بی وقت از وجودم ناله ها ،
    ای فکنده آتشی در جمله ی اجزای من

    در صدای کوه افتد بانگ من چون بشنوی ،
    جفت گردد بانگ کُه با نعره و هیهای من

    ناگهان در ناامیدی یا شبی یا بامداد ،
    گویی ام اینک برآ بر طارم بالای من

    امشب از شب های تنهایی ست ، رحمی کن ، بیا
    تا بخوانم بر تو امشب دفتر سودای من ...
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  9. #279
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی ،
    بر در تو نشسته ام منتظر عنایتی

    گر چه بمیرم از غمت ، هم نکنی نظر به من ،
    ور همه خون کنی دلم ، هم نکنم شکایتی

    گر چه نثار تو کنم جان ، نرهم ز درد تو ،
    نیست از آنکه تا ابد عشق تو را نهایتی

    گرچه برانی از برم بازنگردم از درت ،
    چون ز در عنایتت یافته ام هدایتی ...
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


  10. #280
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    35,920
    تشکر
    13,137
    تشکر شده : 22,290
    12 به بعد ...
    یکی هم بود
    که پنجره جمع می‌کرد
    تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...


صفحه 28 از 670 نخستنخست ... 1826272829303878128528 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 98 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 98 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •