اویزیون !؟نوشته اصلی توسط AkbaR
اکبر بزار ساده بگم شاید فرجی شد فهمیدی ...
ببین دوتا دزد وجود دارن که تو میدونی یکیشون دزده ولی راجع به اون یکی نمیدونی . تا اینجا اوکی ؟
حالا اونی که میدونی دزده میاد میگه اقا اهای مردم فلانی هم دزده ... حالا امثال شما دارین میگین چون خودشم دزده پس حرفش مهم نیست بزار اونی که ما نمیدونستیم تا الان دزده من بعد از اینم تا دسته فرو کنه بهمون ما با نفهمیدنمون خوشحالیم
داشتم حسن خراش کرد
سخت در اشتباهی...چون این حرفو برا یه مقصود دیگه ای زده ...چون ذاتش کصکشهاویزیون !؟
اکبر بزار ساده بگم شاید فرجی شد فهمیدی ...
ببین دوتا دزد وجود دارن که تو میدونی یکیشون دزده ولی راجع به اون یکی نمیدونی . تا اینجا اوکی ؟
حالا اونی که میدونی دزده میاد میگه اقا اهای مردم فلانی هم دزده ... حالا امثال شما دارین میگین چون خودشم دزده پس حرفش مهم نیست بزار اونی که ما نمیدونستیم تا الان دزده من بعد از اینم تا دسته فرو کنه بهمون ما با نفهمیدنمون خوشحالیم
اون حرفو خودت می زدی بحث می کردیم و .... ولی این جوری فایده نداره
خراش چیهداشتم حسن خراش کرد
به هر حال اگه نداری به یه چشم دیگه ای ببینیمش
اقا برای هر مقصودی زده ... وقتی درسته . درسته دیگهمن ادم بدیم میگم اسمون ابیه ولی تو میای میگی چون تو ادم بدی هستی و مقصودت این نبوده پس اسمون زرده من حرفت قبول ندارم
راست میگی بحث بی فایدست ...
تصحیح میکنم : خرابشخراش چیه
به هر حال اگه نداری به یه چشم دیگه ای ببینیمش
صحبت از کیارستمی کرد دیگه تعصب معصب خشکید رفت
کنترباس تو ماتحت بیابانکی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ببین متوجه نمی شی......یعنی تو می گی این شعرو انتخاب کرده جنجال به پا کنه؟اقا برای هر مقصودی زده ... وقتی درسته . درسته دیگه
راست میگی بحث بی فایدست ...
مشکل داره مخصوصن این چن سال اخیر چاوشی ولی اینی که بیابنکی گفته کصشری بیش نیست
خوبه صحبتی از مرحوم ایرج قادری نکردهتصحیح میکنم : خرابش
صحبت از کیارستمی کرد دیگه تعصب معصب خشکید رفت
آخرین برگ سفرنامه ی باران این است
که زمین چرکین است
آسمان غمگین است
که هوای دلِ یار
از عشق دلگیر است ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 11 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 11 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
