طرف عشق کرده با شعر تتوش کرده نشسته ملودی ساخته خونده ...بعد فکرشو نمی کرده رد بشه...اومده دیده یه مشت کصخل دارن به روسپی گیر می دن(روسپی رو من واقعن نمی فهمم چرا باید رد بشه )
اون وقت این عنچوچک اومده زر مفت زده
قبول کنین تعصب زیادی رو چاوشی دارین ! دیگه دوره زمانه این تعصبات سینه چاکانه گذشته ... چاوشی داره هوادارشو بازی میده ... حالا درسته تهیه کننده هم نقس داره ولی این قضیه عقبه داره ...
دوره حمله زامبی وار به مخالفان تموم شده ...
نمیدونم چرا اینجوریه دهه شضتیا و حتی پنجاهی ها در تعصب رو خواننده افراطی تر از دهه هفتاد هستن . جای دوری نریم همین مدرن تاکینگ و طرفدارای دیتر هنوزم بعد اینهمه سال به توماس فحش میدن ... حالا چاوشی که هنوز تو دوران اوجشه و میخونه به کنار ...
(من هم درگیر کرده ، چرا واقعا روسپی که مناسب تشریف داره حالا اگه می گفت ج...نده باز جای صحبت باز بود اونم فقط به خاطر تعریف نادرستی که از این کلمه در عوام رواج پیدا کرده است)
طرف اینجا میاد می خونه : دیگه خستم از حالت چشم تو و حالای باحال نصف کاره (هر جوری نگاه می کنم آخرش فقط به س...ک...س می رسم) ویدیو براش می سازن و از صدا و سیما پخش می کنن
داستان اینه که هر چند وقت یه بار باید یه عده برن و یه عده بیان ، ولی اون عده ایی که دهه ی هفتاد اومدن اکثر موندن و تا حد زیادی هم خوب بودن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یعنی هر چی بشه آخرش باید مدرن تاکینگ رو بیاره وسط ، اونا دیگه خودشون هم یادشون نیست که یه زمانی گروه داشتن ؛ اسی ول کن نیست
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خونه خالی ، خونه خاموش ،
پُر کَفی ، پر لول ،
خونه سوت و کور و قفلی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هر چی بیشتر آلبوم داریوش آذر رو گوش می دم بیشتر لذت می برم از این همه زیبایی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شاهین ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 8 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 8 مهمان ها)