مجتبی جان میتونی فونتتو درشت تر کنی لطفا؟
اولاش کلی ذوق داری و با اس ام اس سلام صبح بخیر عشقم بیدار میشی...
روزها میگذره دیگه از اس ام اس های اول صبحی خبری نیست
ظهر که میشه میگه؛چطوری عزیزم؟
بعد چند وقت دم دمای غروب میگه؛کلی سرش شلوغ بوده و از تو میپرسه روز رو چجوری گذروندی؟
خودتو قانع میکنی به این که گرفتاره...
سرش شلوغه...
کار داره...
اما ته دلت میدونی داره تموم میشه همه چی...
کم کم میشه یه اس ام اس آخر شبی و یه شب بخیر ساده...
اون موقع است که یاد میگیری بغض هاتو قورت بدی...
روزها میگذره...
نه دیگه تو هستی،نه اون...
با یک اس ام اس مواظب خودت باش جدایی به نفعه هردومونه تو لایق بهترینایی و...
همه چیز تموم میشه...
تو میمونی و یه گذشته...
اون موقع است که هر جا حرف از یه رابطه میشه بغضتو محکم قورت میدی تا کسی درداتو نفهمه...
اون موقع است یاد میگیری درد تنهایی به جونت بخری اما وارد رابطه ای نشی...
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
«با خودم میرقصم»
با خودم میرقصم، تو دلِ تاریکی
دیوارا موش دارن تو همین نزدیکی
با خودم میرقصم... یه ترومپت مسته،
پا به پام میخونه با صدایی خسته...
دنیا خواب میبینه با چشای خرگوش
خونهی من اینجاست: گربهیی بازیگوش
با خودم میرقصم، وسطِ این خونه
سقفِ اون از سُربه، فرشِ اون از خونه...
کسی همرقصم نیست، همه انگار کورن،
همه وحشت کردن، همه از هم دورن
با خودم میرقصم زیرِ این نورافکن،
آخرین رقص اینه: تانگوی من، با من...
اون ترومپت داره نفسش میگیره
آخرِ این آهنگ شکلِ یه آژیره
جیغِ چن تا ترمز، صدای پوتینها،
همه رُ خواب بُرده، زیرِ آبِ دنیا... //
یغما گلرویی
(مرد بزرگ زادروزت مبارک)
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
در حال حاضر 18 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 18 مهمان ها)