لره میره دكتر، میگه چشم درد دارم! دكتره میگه: بخواب رو تخت!
میگه دكتر چشمم درد میكنه ها!
میگه شما به امور پزشكی وارد نیستی، بكش پايين!!
خلاصه شروع به كردن لره میكنه!
لره میگه: دكتر لااقل در و ببند،
مردم به امور پزشكی وارد نیستن، فكر میكنن داري منو میكنی!