نقل است که روزی جمعی از مریدان به نزد شیخ در آمدند و زبان به گلایه گشودند که: یا شیخ، حکیم یکی از مریدان را از برای تیمار آمپولی تجویز بنموده, لیک آن مرید را از آمپول بیم و هراس باشد. هر چه کنیم خشتکش وا ننهد و ماتحت در اختیار طبیب نگذارد. چاره چیست؟ فرمود: به نزد من آریدش تا او را پندی دهم. چنین کردند. پس شیخ با عطوفت او را گفت: هیچ سخت مگیر که "هرقدر كمتر به درد بيشتر فكر كنى, دردش بيشتر كمتر شود". گویند این سخن آنچنان اثری در آن مرید کرد که خشتكش خود به خود پايين آمد وسینه خیز بسمت درمانگاه رفت ساير مريدان که کفو تف قاطی بنمودند نیز با ذکر این زمزمه *مو داروم غرق میشوم اوفی اوفی* خشتک دریدند و نعره زنان بسوی عراق شتافتند و و عضو گروه داعش شدند.