صفحه 1264 از 3602 نخستنخست ... 2647641164121412541262126312641265126612741314136417642264 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 12,631 به 12,640 از 36012

موضوع: ☺ تاپیک شادی ☺ : جملات کوتاه + ترول + پیامک و سرگرمی + آپدیت

  1. #12631
    فعال
    تاریخ عضویت
    May 2009
    نوشته ها
    7,844
    تشکر
    0
    تشکر شده : 9,894
    بریم سوپرا ؟


  2. 5 کاربر مقابل از ehsansalehi عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #12632
    نیمه فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    453
    تشکر
    5,788
    تشکر شده : 2,933
    مهدی ِ موسوی ِ بدبختی ست
    زیر رگ های آبی دستت
    مهدی موسوی ترسویی
    که رسیده مرا به بن بستت

    می دود از اتاق خود به کجا؟!
    «هیچ» در لحظه اتفاق افتاد
    زیر رگ هات مرگ « تیر» کشید
    دود سیگار را که بیرون داد ↓

    دود سیگار را که بیرون داد
    رفت آن اسم محو از یادم
    دود سیگار را که بیرون داد
    دود سیگا… به سرفه افتادم!

    گریه ات می گرفت در مردی
    که تمامی شعرها زن بود
    گریه ات می گرفت مثل «غزل»
    که جنین دوماهه ی من بود

    گریه ات می گرفت و می دیدی
    قطره های مهوّع خون را
    زور هی می زدی و در گریه
    می کشیدی یواش سیفون را

    می کشیدی دوباره درد و درد
    توی اندام زیرسیگاری
    دست هایی لزج میان تـنت
    باز مشغول فیلمبرداری

    می کشیدی تن مرا بر دوش
    گریه ات می گرفت در باران
    حرف هی پشت حرف/ می آمد
    کسی از دسته ی عزاداران

    سنج می زد به مغز له شده ام
    طبل می کوب کوب کوب بکوب
    مهدی موسوی زمین را خورد
    تف شد آهسته توی بچه ی خوب

    تف شد آهسته روی متنی که
    شرح ِ درد ِ همیشگی ِ من ِ ↓
    خسته ی ِ تکـّه تکـّه ی ِ گیج ِ
    خیس ِ درحال ِ منفجرشدن ِ ↓

    بامب!… در روزنامه ها گفتند
    خبر از سمت شرق آمده است
    شمع روی تنم ترا می سوخت
    ادیسون گفت برق آمده است!!

    ادیسون قاه قاه می خندید
    سیم هایت به هم زدند مرا
    مثل «عین القضات» کفر شدم
    مثل عین القضات مغز خدا ↓

    پرت بودم جلوی سگ هاتان
    شمع آجین دستهای کثیف
    مثل چاقوی خونی ام در حوض
    مثل یک اسلحه درون ِ کیف

    شمع هایی که سوختند مرا
    بر سر قبر عشق روشن بود
    مثل «عین القضات» غمگینی
    که جنین دوماهه ی من بود!

    دود در متن مضحکم پیچید
    دود بود و شدم، ترا مُردم
    «تیر» هی می کشید روی لبم
    دود سیگار را فرو بردم

    ماه دیوانه روبرویم بود
    مات با آن نگاه غمگینش
    توی مغز جهان قدم می زد
    «شمس» آرام با تبرزینش

    عشق می خواند با قرائت نو
    داستان های ران و پست#ان را
    مولوی های مسخره از تو
    دوره کردند درس عرفان را

    زن نبودم اگرچه مرد نبود
    مرد بودی اگرچه زن بودم
    «شمس» و «عین القضات» را کشتند
    شمس و عین القضات من بودم!

    خبر از شـــرق در تنم لرزید
    پخش می شد درون تلویزیون
    کانال چارده… – «تو معصومی
    بچّه ی خوب ِ…» قطره های ِ خون

    مادرم پیتزا/ درســت شــدم
    قطره های ِ سس ِ شب ِ قرمز
    یک نفر گریه می کند: برگرد
    یک نفر داد می زند: هرگز!!

    به خـودم مثل نرده می چسبم
    باد بر خاک می کشد من را
    خســته از ازدحام ماشــین ها
    در تو تریاک می کشد من را

    فایل های همیشــه ویروسی
    زرورق های حاوی هروئین
    توی شلوار تــنگ کبریتی
    در هماغوشی تو و بنزین

    نامه های اداره...
    نامه های « اِ…داره/ گریه… عزیز…»
    گمشـــده توی بایگانی ها
    متن دنــیای پوچ و نامفهوم
    زیر انبوه بازخوانی ها

    فیلسوف بزرگ در فکر ِ
    قطعیت یا هویّت چندم
    جلوی هر «من ِ شناساگر»
    خبر انفجار بمب اتم!

    ثبت فــرق زبانی مبهم
    بین همجنس « باز» یا که « گرا»
    خواهرم گریه می کند از درد
    فلسفه فکر می کند که « چرا؟؟؟!»

    در/ به هم می خورد دلم انگار
    در تناقـض… و خنده ای عصبی
    مثـل تو با وقـار پارسی ات
    مضطرب توی چادری عربی

    مثل یک عقربه اسیر زمان
    توی تکرار ِ در پس عادت
    خسته ام مثل بچّه از بازی
    کاش یک شب بخوابد این ساعت

    چه شوم جز شدن فقط از جبـر
    چه کنم؟ جز کنم فـقط بیخود
    «صفر درصد» برای خود عددی ست
    احتمالی که واقـعا ً می شد!!

    احتــمالی که کامپیوترها
    سعی کردی محاسبات کنم
    سعی کردم خطوط، پاره شوم
    خواستم واقعا ً صدات کنم

    خواســتم اتــّفاق می افتم
    در خود ِ لحظه ی «چه کار بکن»
    توی یک غار خارج از دنـیام
    باز هم زنگ می زند تلفن

    توی یک غار خارج از دنیام
    که مرا می خزد میان تنش
    می نویسـم برای خود نامه
    فکر کشف دوباره ی آتش!

    سهم من چیست جز سکوت و سکوت
    «من ِ» خود را به دست من دادن
    هر شب از درد زندگی مردن
    به همین حسّ خوب تن دادن

    قرصهای همیشه مشکوکی
    که شبم را پر از خوشی کرده
    مهدﯼ ِ موسوﯼ ِ ترسویی
    که در این شعر خودکشی کرده...



    از : [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

  4. 5 کاربر مقابل از nader70 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #12633
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    35,707
    تشکر
    48,688
    تشکر شده : 38,970
    نقل قول نوشته اصلی توسط shahin-ronaldo نمایش پست ها
    استرس دادی نوید!
    منم این ترم دارم هفته بعد میخوام تحویلش بدم!
    خدا یا به دادمون برس
    استرس نداشته باش... ایشالا که موفق باشی
    ولی توصیه میکنم حتما برو... نپیچون... خیلی چیزا یاد میگیری


  6. 7 کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #12634
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    35,707
    تشکر
    48,688
    تشکر شده : 38,970
    نقل قول نوشته اصلی توسط nader70 نمایش پست ها

    می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان

    دفتر دوران ما هم بایگانی می کند




  8. 7 کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #12635
    فعال
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    5,589
    تشکر
    8,347
    تشکر شده : 20,562
    نقل قول نوشته اصلی توسط yaran نمایش پست ها
    اق این مجتبی و ریباس کجا اند تاپیک داره از اون حالت خوبش خارج میشه









  10. 7 کاربر مقابل از P!nk Rose عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  11. #12636
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    18,456
    تشکر
    2,028
    تشکر شده : 19,764
    ماده خر چیست؟نامی آشنا،چهره ای درخشان،حیوانی وفا دارخانمی بدون استهلاک،ازدواجی بی هزینه،صیغه صنتی برای چوپان ها ،مجرد ها و روستاییان تنگ دست.



  12. 4 کاربر مقابل از yaran عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  13. #12637
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    18,456
    تشکر
    2,028
    تشکر شده : 19,764
    زن تهرونی موقع ***:آه ه ه،اوف،عزیزم فشار بدهبوسم کن ،بغلم کن ....بیشترمرسی.حالا زن لره:یا ابوالفرض!نفسم گرت،پسونمو ول کوچرا گیسام میکشی؟؟پ کی میا؟وره چی تف میزنی؟؟خاک ده سرت!رختی ری فرش.گو به قبر بوات...!!!



  14. 4 کاربر مقابل از yaran عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  15. #12638
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    18,456
    تشکر
    2,028
    تشکر شده : 19,764
    بعلت شیوع بیش از حد ایدزقبل از هر تماس جنسی آلت خود را در آب جوش بجوشانید(سازمان بهداشت استان لرستان)



  16. 4 کاربر مقابل از yaran عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  17. #12639
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    18,456
    تشکر
    2,028
    تشکر شده : 19,764
    زنه یه سیمکارت میخره میخاسته شوهرشوسورپرایز کنه،از تو آشپزخونه به شوهرش اس میده:سلام عزیزم خوبی؟ شوهرش جواب میده: سلام گلمخودم بهت زنگ میزنم....الان عنتر خانوم تو آشپزخونه ست!!!



  18. 2 کاربر مقابل از yaran عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  19. #12640
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    May 2011
    نوشته ها
    18,456
    تشکر
    2,028
    تشکر شده : 19,764
    سه تا لر از قطار جا میمونن دوتاشون به هر بدبختی بود خودشونو میرسونن به قطار،اون یکی که جامونده بوده میزنه زیر خنده..بهش میگن چرا میخندی؟میگه آخه اونا اومده بون پیشواز من!!!



  20. 3 کاربر مقابل از yaran عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 1264 از 3602 نخستنخست ... 2647641164121412541262126312641265126612741314136417642264 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 74 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 74 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •