صفحه 174 از 3602 نخستنخست ... 741241641721731741751761842242746741174 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1,731 به 1,740 از 36012

موضوع: ☺ تاپیک شادی ☺ : جملات کوتاه + ترول + پیامک و سرگرمی + آپدیت

  1. #1731
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    پرستوﻭﺳط کلاس ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﮔﻮﺯﯾﺪﻩ بود
    ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﻬﺖ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ،
    ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﻼﺱ ﻭﻟﻮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ!
    پرستوﺑﺎ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﻟﺒﻮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ, ﻧﺎﺧﻦ ﻫﺎﺵ
    ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﭼﻮﺑﯽ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ...
    ﺩﻟﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﻫﻦ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﻪ
    ﺑﺒﻠﻌﺘﺶ ...
    ﮐﻼﺱ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺩﺍﺷﺖ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ
    ﻫﺎ ﺑﺎ ﺯﯾﺮﮐﯽ ﺧﺎﺻﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﻧﺼﺎﻓﺎً ﻧﺎﺯ ﻧﻔﺴﺖ !!!...
    ﮐﻼﺱ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ !...
    ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ!
    ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ ؛
    ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﻓﻀﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﮐﻼﺱ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻪ ...
    پرستوﺑﻐﻀﺶ ﺗﺮﮐﯿﺪ ﻭ ﺳﺮﺷﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺘﻪ
    ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ...
    ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...
    حتی ﺩﻭﺳﺘﺎﯼ ﺻﻤﯿﻤﯽ پرستوﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﺴﺘﻦ ﺑﻬﺶ
    ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺑﺪﻥ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺯ
    ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ...
    ﺁﺧﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﻮﺯ پرستو ﺻﺪﺍﯼ ﺑﺪﯼ ﺩﺍﺷﺖ؛
    ﻫﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺩﺍﺷﺖ !!!...
    ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺳﺎﮐﺖ ﮐﺮﺩ ...
    ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ.
    ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻦ ...
    حتی پرستوﻫﻢ ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪ.
    ﻋﺮﻓﺎﻥ ایستاد و پای راستش را بلند کرد به خودش فشار اورد رنگ پوست او عوض شد و ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺯﻭﺭ ﺯﺩﻥ!!!
    ﺩﻧﺪﻭﻧﺎﯼ ﺑﺎﻻﺵ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻟﺐ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ !...
    ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﻧﮕﺬﺷﺖ ﮐﻪ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻮﺯﯾﺪ
    ﻭ ﺑﻌﺪ ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻨﺪﺭﯼ ﺭﻗﺼﯿﺪﻥ !...
    ﺣﺎﻻ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ...
    ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ پرستو ﻧﻤﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ.
    ﻫﻤﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ.
    پرستوﻫﻢ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ,
    ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﻫﺎﯼ ﻋﺮﻓﺎﻥ !...
    ﺩﻟﯿﻞ ﺧﻨﺪﻩ پرستوﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻧﺶ
    ﺑﺎ ﯾﻪ ﮔﻮﺯ ﺑﻮﺩﻩ ... ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﯾﻪ ﮔﻮﺯ !..
    خدا آخر عاقبت این عشق و بخیر کنه
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  2. 3 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #1732
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    از تفاوت نسل ها همین بس که صدای بلند موزیک یکی رو عصبی میکنه و دیگری رو آروم…
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  4. 3 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #1733
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    35,707
    تشکر
    48,688
    تشکر شده : 38,970
    نقل قول نوشته اصلی توسط rebasss نمایش پست ها
    از تفاوت نسل ها همین بس که صدای بلند موزیک یکی رو عصبی میکنه و دیگری رو آروم…

  6. 2 کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #1734
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    مورد داشتیم طرف باکره بوده
    .
    .
    .
    .
    .
    .بعــــــــــــــــــــــ� �ـــــــــــــــله
    .
    .
    .
    .
    .
    ولی کنترل مدفوعشو از دست داده ... :))))
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  8. 5 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #1735
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    دیروز داشتم نذری پخش میکردم
    در یه خونه رو زدم
    دخترهمسایمون آمد جلو در
    نذری رو برداشت تو چشام‌ نگاه کرد
    با لبخند گفت انشاالله هر چی حاجت داری بهش برسی
    منم نامردی نکردم با نگاه خاصی گفتم من فقط یه حاجت دارم
    دختر چشاش گرد شد، داش از حدقه بیرون میزد... گفت خوب چیه؟
    منم یکم مکث کردم با لبخند و پته پته گفتم: آزادی مردم مظلوم فلسطین و غزه...
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  10. 4 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  11. #1736
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    من حوصلم سر رفت، میخوام بیام تو
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ابوریحان بیرونی
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  12. 5 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  13. #1737
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    شمالم شده مثل مدرسان شریف
    امام مرد : بریم شمال
    عیده : بریم شمال
    عروسیه : بریم شمال
    عزاس: بریم شمال
    کی : شمال
    چی: شمال
    کجا: شمال
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  14. 4 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  15. #1738
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می آید و می خواهد بداند که نجس ترین چیزها در دنیای خاکی چیست؟ برای همین کار، وزیرش را مامور می کند که برود و این نجس ترین نجس ترینها را پیدا کند و در صورتی که آنرا پیدا کند و یا هر کسی که بداند، تمام تخت و تاجش را به او بدهد. وزیر هم عازم سفر می شود و پس از یکسال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که با توجه به حرفها و صحبتهای مردم باید پاسخ همین مدفوع آدمیزاد اشرف باشد و عازم دیار خود می شود. در نزدیکی های شهر چوپانی را می بیند و به خود می گوید بگذار از او هم سوال کنم شاید جواب تازه ای داشت بعد از صحبت با چوپان او به وزیر می گوید من جواب را می دانم اما یک شرط دارد و وزیر نشنیده شرط را می پذیرد. چوپان هم می گوید تو باید مدفوع خودت را بخوری وزیر آنچنان عصبانی می شود که می خواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او می گوید تو می توانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کرده ای غلط است، تو اینکار را بکن اگر جواب قانع کننده ای نشنیدی من را بکش.
    خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول می کند و آن کار را (اسمشو نبر را) انجام می دهد سپس چوپان به او می گوید کثیف ترین و نجس ترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر می کردی نجس ترین است بخوری.
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  16. 5 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  17. #1739
    فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    نوشته ها
    7,926
    تشکر
    42,310
    تشکر شده : 16,971
    نقل قول نوشته اصلی توسط pirana نمایش پست ها
    دیگه ماده خر حال نمیدی اینو باس امتحان کنیم
    [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

  18. 3 کاربر مقابل از mojtaba00222 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  19. #1740
    فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    نوشته ها
    7,926
    تشکر
    42,310
    تشکر شده : 16,971
    یه دختر خاله دارم 13 سالشه
    از مدرسش زنگ زدن گفتن باید بزرگترش بیاد مدرسه
    خالم مریض بود من به جاش رفتم
    ینی ناموسا این دخترای 12/13 ساله کم مونده بود تو حیاط مدرسه بهم تجاوز گروهی بکنن
    یکیشون داد می زد عمو بیا بخورش
    یکی می گفت عمو کص هم لیس می زنی
    یکی چاک ممه هاشو نشون می داد
    ماشالا بعضیاشون خیلی استعداد **** شدن رو داشتن

  20. 4 کاربر مقابل از mojtaba00222 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 174 از 3602 نخستنخست ... 741241641721731741751761842242746741174 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 118 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 118 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •