نوشته اصلی توسط tandis_m
پيرو نقل احسان صالحي گفتم خبولی کاش همین دردرا فقط داشتم، بخدا هیچ کس اندازه من درد نداره ....حالا دیدم
ببخشید
شادی روح درگذشتان جمع اجماعن صلوات
بگذریم شادش کنید
پيرو نقل احسان صالحي گفتم خبولی کاش همین دردرا فقط داشتم، بخدا هیچ کس اندازه من درد نداره ....حالا دیدم
ببخشید
شادی روح درگذشتان جمع اجماعن صلوات
بگذریم شادش کنید
نمی دانم تو گمراهی یا ما، اما هر چه هست راه غمگینی ست...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سیگار پشت سیگار
خسته شدم ، خسته ی هر چی درد
رو دوش من درد هزارتا مرد
جنگ با این همه غم و قریبی
یکی بگه رسم کدوم نبرد
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بیمارستان های اراک دقیقا مثل بیمارستان (حاشیه) هستند
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
امشب خونه ی پدر بزرگ بودیم ، بعد از شام گفتم ایشالا برین مکه و ما بیایم شام بخوریم ..... آقا این از زبونم بیرون نیامده دیدم همه دارن چپ چپ نگاه میکنن ...
پدربزرگ هم فقط کم مونده بود چوب بگیره بکنه در اندرونمون
یه طوری نگاه میکنن انگار ما توی عربستان کاری کردیم
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
چطوري پيمان ؟
در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
