اون سری به صندلی بستیمش باز هم رفت ... حالا باز خود دانینوشته اصلی توسط pirana
اون سری به صندلی بستیمش باز هم رفت ... حالا باز خود دانی
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
کار نشد نداره
نه ولش کن اصلا نمیخواد بگیریش
پوریا رسوند من همشُ بستم
تولدت دو تا دیگه از دوستاتون هستش ، برین بهشون تبریک بگین عشقیا
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
خارجیا که عسل هستن ، نیستن؟
عسل خارجیه؟
تو که تو مرامت شکی نیست.. اصل جنسی
فدا بشم
فدا همه باباهاآخه بابام جرم شناسِ با یه نگاه میفهمه چیکاره ای
احتمالا تابستون برم سر یه کاری... اگه نشد حتما میام انزلی
چرا خودتو آزار میدی خب؟
صبر داشته باش
محمدطه پیشتونِ؟
میریم که داشته باشیم انواع و اقسام بهونه بارونا رو
یک لذتی در پشتت نهفتست که ازش بی خبری
باید ارة کنم که بشخصه صابرم
نه ، دیشب بووووود
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
شده بود با آهنگی دلم بگیره بغض کنم ، یا که حالم عوض شه شاد شم ، حال کنم ، خاطره خوب و بد داشته باشم ...
اما وژدانی نشده بود با آهنگی بزنم زیره خنده ...
ممد نوبری
مرسی از خنده هایی که رو لبانم آوردی
چقدر فکر پشت این کار بود ، مرسی از شاهین
به قول خودش فقط با ممد نوبری بود که خندیدمو رقصیدیم ، با بقیه بغض کردیم ...
میریم که بعد از این خنده ها ما جماعت کافر بغض کنیم
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
دلم گرفته از دلم که از تو دوره
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دلم یه دل سیر گریه میخواد
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اما تو کوه درد باشدلم یه دل سیر گریه میخواد
طاقت بیار و مرد باش
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
در حال حاضر 96 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 96 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
