[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
سلامتي 3 کس!
کس اول
کس دوم
کس سوم
چيه فک کردي منظورم کسه ؟؟؟
منظورم کس نبود ، دقيقا کس بود ،ولي تو داري به کس فکر ميکني ، که منظور من اون کس نبود ، اين کس بود،اونايي که فکر ميکنند منظورم کس بود ،
باس بدونن اون کس که تو ذهن اوناست اون کس ديگه است ، من منظورم فقط کس بود...
بين کس و کس خيلي فاصله است،من هميشه وقتي
درباره کس صحبت ميکنم،منظورم کس نيس،
بلکه کسه،سلامتي 3کس هم ،هر سه کس ، سه تا
کس بود ، نه کس ،درصورتيکه اين ابهام به کس و کس وجود داره و به اشتباه ميندازه که کس بود يا کس ، اين درحاليکه قصد و نيت اينجا کس بود نه کس،مهم نيس يه عده فکر کنند هم کس ميتونه باشه و هم کس،مهم اينه سلامتي فقط درمورد 3کس بود و اين 3تا هم همشون فقط کس بودند،منظور منم کس بود نه کس،يعني کس درسته نه کس
متوجه شدي يا بيشتر توضيح بدم! :|
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
شبو خوب می شناسمش
من و شب
قصه داریم واسه هم
من و شب پشت سر روز می شینیم حرف می زنیم!
من و شب،
واسه هم شعر می خونیم
با هم آروم می گیریم
من و شب خلوتمون مقدسه،
من و شب خلوتمون، خلوت قلب و نفسه
خلوت دو همنوای بی کسه
که به اندازه ی زندگی به هم محتاجن
من شبو دوست دارم!
شب منو دوست داره!
من که عاقلا ازم فراری ان
من که دیوونه ی ِ واژه بافی ام
واسه ی شب کافی ام!
وقتی آفتاب می زنه
من کمم !
واسه روز
من همیشه کم بودم!
من و روز
همو هیچ دوست نداریم!
من و روز منتظر یه فرصتیم سر به سر هم بذاریم!
تا که این خورشید تکراری ی لعنتی بره
من و شب خوب می دونیم
ما رو هیچکس نمی خواد!
وقتی خورشید سره
هر کی با روز بده
مایه ی دردسره ... !
محمد صالح علا
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دیدن این عکس برای افرادی که مریزی قلبی دارن ممنوع است
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
وقتی بچه بودم چون فقیر بودیم و برای معالجهی مادرم نیاز به پول داشتیم پدرم منو به یه اسب و پونزده دلار فروخت
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
در حال حاضر 81 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 81 مهمان ها)