نوشته اصلی توسط mojtaba00222
بر عکس انقدر بچه خوبی بوووودم....
ولی مادرم که تعریف میکنه میگه تو(من)فقط دنبال یه پیچ گوشتی بودی تا باهش دیوار رو سوراخ کنی یا باهاش وسایل برقی رو باز میکردی
مثلا اینو یادمه که یه سگا داشتم خراب شده بود ورداشتم بازش کردم به امید درست کردنش اخرش یه سری پیچ اضافه اوردم....
اصن موجودی بودم واسه خودم
الهي
میشه گفت مساوی کرد
خيلي بدي
به عنوان تعریف برداشت کردمالهي
خيلي بدي
دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای میخواند
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده میگیرد
و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است.حقیقت تو ومن
برای تو و خویش چشمانی آرزو میکنم که چراغها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشیمان بشنود
برای تو و خویش روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است سخن بگوییم
احمد شاملو
اسم عروست شعله نباشه صلواااتانصافا خيلي شيطون بود واقعا ديوار راستو ميرفت بالا كسي رو اذيت نميكردا با هيچكسي كاري نداشت فقط تا دلت بخواد خرابكار بود و عشق كبريت و آتيش داشت
اين سوتي نبود ديگه بايد بره بميره ، زد رو دست بچه خوشگلاي من
ولی دهن شیخ سرویس عجب مساوی به موقعی گفت
والا من هنوزم یه چیزی رو باز میکنم چندتا چیز از توش اضافه میارم پیچ که خوبهبر عکس انقدر بچه خوبی بوووودم....
ولی مادرم که تعریف میکنه میگه تو(من)فقط دنبال یه پیچ گوشتی بودی تا باهش دیوار رو سوراخ کنی یا باهاش وسایل برقی رو باز میکردی
مثلا اینو یادمه که یه سگا داشتم خراب شده بود ورداشتم بازش کردم به امید درست کردنش اخرش یه سری پیچ اضافه اوردم....
اصن موجودی بودم واسه خودم
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
ولی دهن شیخ سرویس عجب مساوی به موقعی گفت
والا من هنوزم یه چیزی رو باز میکنم چندتا چیز از توش اضافه میارم پیچ که خوبه
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
آره دیگهزيبائيت؟
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چهار سال قرمه سبزی نخوردم دیگه مزه اش از یادم رفتهمن برم قورمه سبزيمو بار بذارم بيام
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
همین کارا رو میکنن که پس از جدایی دختره میگه جای دوست داشتنت هنوزم درد میکنه دیگه
در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
