دیوثا ديگه سريال كره اى هم نمیزارن...
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
چند وقته قیمت اجناس تو چوسان قدیم از دستمون در رفته :||
دیوثا ديگه سريال كره اى هم نمیزارن...
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
چند وقته قیمت اجناس تو چوسان قدیم از دستمون در رفته :||
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
نوشته اصلی توسط rebasss
در باب مرده پرستی
مانا نیستانی
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
ای جانم مهدی موسوی
یک خیابان ناتمام شوی... همه ی عمر، عابرت باشم
معبدی باش آنور ِ تبّت تا در این شعر، زائرت باشم
برکه ای باش آخر دنیا، تا که مرغ مهاجرت باشم
می توانم که تا ته دنیا، می توانم تمام این شب ها
مست باشم ته هواپیما تا همیشه مسافرت باشم
می توانم فرشته ای بشوم در بهشت و جهنمی فرضی
می توانم زنی برهنه شده داخل فیلمْ سوپرت باشم!!
یک قناری بغض کرده شوم، زیر شلّاق هات بَرده شوم
می توانم به خاطرت «بروم»، می توانم به خاطرت «باشم»
توی این داستان که بد بشوی، گریه و حبس تا ابد بشوی
تا که از مرز و کوه رد بشوی، بلدِ پشتِ قاطرت باشم!
تا که دیوی به منزلت آمد، تا که دشمن مقابلت آمد
هرکجا ترس در دلت آمد، با تو در حال مشورت باشم
هدف چند اتّهام شوی، لذّتی تا ابد حرام شوی
یک خیابان ناتمام شوی... همه ی عمر، عابرت باشم
عشق رؤیای ماست، خائن نیست! هیچ چی با تو غیرممکن نیست
می توانم تو را خیال کنم، می توانم که شاعرت باشم...
سید مهدی موسوی
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ای عمه فروش
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
دیگه کاریه که از دستم بر میادای عمه فروش
حالا که اینجوریه از امشب میرم انقد دخیل میبندم تا پیامبر بشم ، معجزمم اینه که یه کاری کنم تو تبدیل به عمه بشیدیگه کاریه که از دستم بر میاد
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
من به تو ایمان میارم فقط نذار عمه شمحالا که اینجوریه از امشب میرم انقد دخیل میبندم تا پیامبر بشم ، معجزمم اینه که یه کاری کنم تو تبدیل به عمه بشی
در حال حاضر 15 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 15 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
