بیایید فرهنگ صف را همه با هم بیاموزیم ...
بیایید فرهنگ صف را همه با هم بیاموزیم ...
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
توجه. توجه
دوستان و برادران عزیز !
از هر گونه تیکه انداختن
شیرین بازی
ناز خریدن
و هر گونه جنگولک بازی در مقابل دختران پرهیز کنید
ولنتاین نزدیک است حتی با یه چشمک پا میدن :))))))))))))))))))
دخدره تو چت گفت : یه چیزی ذهنمو مشغول کرده بپرسم ؟؟
گفتم بپرس گفت : وای فــای همون انــدرویده؟
من برم نفت بیارم خودمو آتیش بزنم خدافظ
اگه پسری رو پیدا کردین که:
وقتی بهش تک میزنی سریع زنگ میزنه
.
.
.
هروقت ناراحتی قلقلکت میده
.
.
.
.
تو داشبوردش همیشه پاستیل داره…
ک.
.
.
.
.
.
.
.
لامصب بس که دختر بازی کرده بلد شده!
بزنید لهش کنید! :|
ﺑﺪﺑﺨــــﺘﯽ ﻫﯿــــﭻ ﻭﻗﺖ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺎﺩ.
.
.
.
....
.
.
.ﺩﺭ ﻭﺍﻗــــــِـــﻊ <~~~
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﺨﺎﺩ ﺑﯿﺎﺩ !!!
ﺍﻻﻧﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎﺱ !!!
ﻣﺜﻠﻪ ﻋــــَـــﻨﺘﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑـﻨﻪ |:
ﺳﻼﻡ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫــــــــــــﺎ ^__^
یه دانش آموز اول از خانم معلمش
پرسید میشه من به کلاس بالاتر برم
معلم گفت چرا
دانش آموز: چون من احساس میکنم
بیشتر از حد
کلاس میفهمم
خانم معلم اون رو پیش آقای مدیر میبره
تا بعد از تست دربارش تصمیم بگیره
مدیر ازش ایطوری سوال پرسید
سه ضربدر چهار
دانش آموز: دوازده
مدیر : پایتخت ژاپن
دانش آموز : توکی
ومدیر همینطور ازش سوال پرسید و دانش آموز
همه رو جواب داد
خانم معلم اجازه خواست خودش چنتا سوال بپرسه
معلم: اون چیه که گاو چهار تاش رو داره
من فقط
دو تا؟
(مدیر با تعجب به خانم معلم
نگاه کرد )
دانش آموز : پا خانم معلم
خانم معلم: آفرین حالا بگو تو
چی توی شلوارت
داری که من ندارم؟
(مدیر از خجالت سرخ شد)
دانش آموز: جیب
معلم:کجا زنها موهای فر دارن؟
(مدیر دهنش باز موند)
دانش آموز : توی آفریقا
معلم : اون چیه که شله توی
دست زنا خشک میشه
مدیر دیگه داشت قلبش از کار
میافتد که دانش آموز
گفت: لاک خانم معلم
معلم : زن ومرد وسط پاشون
چی دارن؟
دیگه مدیر قدرت حرف زدن
نداشت که دانش آموز
جواب داد: زانو
مدیر گفت: خدا لعنت کنه منو
با این افکار کثیفم
برو پسرم تو باید بری
دانشگاه و من باید برم
کلاس اول !!
ﺭﻓﺘﻢ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺧﻮﻥ
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺟﻨﺴﯽ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ
ﺩﺍﺷﺘﯽ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﺭﻩ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺁﻭﺭﺩﻥ ... ((((: !!
خونه با اون بودم
انفد خندد که از خنده مرد فرداهم سومشه
تركه و لره رو ميبرن جهنم
وسط راه بهشون ميگن بهتون يه آوانس ميديم
ميگن چيه ؟
ميگن اينجا 2 نوع جهنم داريم، يکی جهنم ايرانی ها، يکی جهنم خارجی ها
ميپرسن فرقش چيه ؟
ميگن تو جهنم خارجی ها هفته ای يه بار قيـر داغ ميريزن تو دهنتون، اما تو جهنم ايرانی ها هر روز!
خلاصه تركه ميگه من ميرم تو جهنم خارجيا و لره هم مياد تو جهنم ايرانيا ...
يه چند ماهه بعد تركه ميبينه خيلی ناجوره اينجا! ميگه بيچاره لره که هر روز قير ميخوره
خلاص ميره ميبينه لره با رفيقاش نشستن دارن حال ميکنن و خبری هم از قير داغ نيست، تركه ميگه جريان چيه ؟
میگن بابا اينجا جهنم ايرانی هاست، يه روز قير نيست، يه روز قير هست، قيف نيست، يه روز دو تاش هست، يارو نمياد سر کار، يه روز هم كه همه چی جوره، بخشنامه مياد نريزين!!..
روزی پسرکی وارد مغازه ای میشود و مغازه دار در گوشِ مشتریش میگوید:
«اون پسر رو میبینی؟ اون احمق ترین پسرِ دنیاست! ببین الان بهت ثابت میکنم!»
مغازه دار یه اسکناس یک دلاری توی یک دستش و دو تا سکه ی 25سِنتی توی دستِ دیگرش میگذاره و پسرک رو صدا میکنه و بهش میگه:
«پسرم، کدوم دست رو میخوای؟»پسرک سکه ها رو بر میداره و از مغازه بیرون میره.
مغازه دار رو به مشتری گفت : «نگفتم؟»
بعدا وقتی مشتری از مغازه بیرون میاد، پسرک رو میبینه که داره از مغازه ی بستنی فروشی میاد بیرون.
میگه : «عمو جون, میتونم بپرسم چرا توی مغازه سکه ها رو انتخاب کردی؟»
پسر در حالی که بستنی رو لیس میزد، رو به مرد گفت:
«چون روزی که اسکناس رو بردارم، بازی تموم میشه!»
شاید همه بخواهند خانه شان پنجره ای رو به دریا.... جنگل یا کوه داشته باشد اما....
.
.
.
.
من به پنجرهای رو به دبیرستان دخترانه هم راضیام!!!
در حال حاضر 139 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 139 مهمان ها)