موضوع انشاء: ماه محرم
.
.
.
بنام خدا
محرم خیلی خوب است، ما محرم را دوست داریم
..
دوستم پوسترهای خواننده هاي معروف را از بساطش جمع می کند
و آخرین ورژن پوسترهای علی اکبر و حضرت عباس را در بساطش پهن می کند
..
نوید هر شب با دوست دخترش به هیئت می آیند چون فقط این روزها اجازه میدهند دوست دخترش تا آخر شب بیرون باشد !
..
قدرت سامورایی، شب ها در تکیه لخت می شود و میانداری می کند
[ و روزها مردم را لخت می کند و زورگیری]
..
آقای صولتی تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می کند
[ و تا آخر سال هم مشتری هایش را]
..
گلمکانی صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، يكماه تکیه راه می اندازد
و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل می مالد..!
[و یازده ماه هم سرشان شیره]
..
جباری رییس شرکت لبنیات و شیر!
سی شب شیر صلواتی به خلق خدا می دهد
[و سیصد و سی و پنج روز هم با اضافه کردن آب, شیرشان را می دوشد]
..
حاج منصور مداح بعد از محرم یک خانه جدید میخرد
و بعد از یه ماه عزاداری یه سال به ریش مردم میخندد
..
ما هم پاتوقمان را از كافي شاپ ها به پشت دسته های عزاداری انتقال مي دهيم
پس نتیجه میگیریم محرم خـــــیلی خوب است
شبتون آروم