غضنفر رفته بود بازار غازشو بفروشه. يکي اومد گفت اين خره چنده؟!
غضنفر گفت اين که خر نيست بابا غازه!!!
يارو گفت کي با تو بود؟! من با اين غازه بودم!!!!؟
غضنفر رفته بود بازار غازشو بفروشه. يکي اومد گفت اين خره چنده؟!
غضنفر گفت اين که خر نيست بابا غازه!!!
يارو گفت کي با تو بود؟! من با اين غازه بودم!!!!؟
غضنفر تو خيابون به دختره ميگه خانوم يه بوس ميدي؟!!
دختره ميگه برو گمشو بيشعور كثافت عوضي...!
غضنفر ميگه خانوم چرا فحش ميدي؟!! واسه خودت گفتم وگرنه من خودم زن دارم!!
دیدین بعضیها میشینن رو صندلی چرمی صدا میده بعد دوباره صداش رو در میآرن که بگن صدا از ما نبوده از صندلی بوده!!! فاجعه اونجاست که دیگه صداش درنیاد
آیا خواستگار ندارید؟
آیا دنبال یه لقمه شوهر حلال میگردید؟
آیا ترشیده اید؟
.
.
.
.
.
کافی است در هیات با تواضع کامل چایی پخش کتید تا مادرشوهر آینده تان شما رو بپسندد....
وعده دیدار مجلس روضه کبری خانم
ﺩﻭﺑﻠﻪ ﭘﺎﺭﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ..
ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ... ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ پراید ...
ﺁﺏ ﺩﻫﻨﻤﻮ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﻡ ...
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭﺍﻧﺘﯿﻪ ...
ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺮﺑﺰﻩ ﻣﺸﻬﺪ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ؟ !
ﻣﻠﺖ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺷﺪﻥ ﺑﺨﺪﺍ
گوشی دوستم و گرفتم از تو دفتر تلفنش یه شماره در بیارم
.
.
.
.
به معنای واقعی خاک تو اون سرت با این دفتر تلفنت
اباس
اون یکی اسخر
فرآد
ممود
ناسر
هام
رزا
موسا
جوات
ممد(تويز روقنى)
رمض كارد يارانه
نقى (خت سابتش)
نقى (خت ايرانسلش)
زنه میگه شوهرمو فرستاده بودم سیب زمینی بخره تریلی شوهرمو
زیر گرفت؛بهش میگن خوب حالا میخوای چیکار کنی؟؟؟
میگه نمیدونم شاید ماکارونی درست کردم!!!
یه همسایه داریم ،یه بار سوار موتور شده بود داشت تو خیابون میرفت ، راهنماچپ زد ، پیچید به سمت راست
مام با ماشین زدیم بهش
بهش میگم اخه مرد حسابی چرا راهنما چپ میزنی ، میپیچی به راست؟
میگه:حالا من راهنما چپ زدم ، تو 10 ساله نمیدونی خونه ما سمت راسته؟
ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﮔﻔﺖ:
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﮔﻮﺵ ﺭﻭ ﺷﺴﺘﺸﻮ ﻣﯿﺪﻧﺪ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺘﻢ: عزیزم ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐﻪ ...ﮔﻮﺷﺘﻮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ،ﺑﻌﺪ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯿﺰﺍﺭﻧﺶ ﺗﻮ ﻭﺍﯾﺘﮑﺲ ... ﺑﻌﺪﺵ ﺑﺎ ﻧﺦ ﻭ ﺳﻮﺯﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯿﺪﻭﺯﻧﺪﺵ |:
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ ﺣلقهﺯﺩ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﺪ ... ﺳﺮﯾﻊ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺻﺤﻨﻪ ﯼ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺩﻭﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﭘﺪﺭﺑﭽﻪ ﺳﺮ ﻧﺮﺳﻪ :|
ﺣﺎﻻ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺍﻡ ....ﻧــﻪ!!
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻣﺮﯾﻀﻢ :|ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ :|
یارو ﺯﻥ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭﻣﺎﻩ ﻭﻧﻴﻢ ﺯﻥ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﻣﻴﮑﻨﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺶ ﻣﻴﭙﺮﺳﻪ ﻣﮕﻪ ﻣﺎ ﭼﻬﺎﺭﻣﺎﻩ ﻭﻧﻴﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻳﻢ
ﭼﻄﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﭽﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﻭﻣﺪ ﺯﻧﺶ بهش ﻣﻴﮕﻪ ﺗﻮ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺑﺎﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻯ؟
ﮔﻔﺖ ﭼﻬﺎﺭﻣﺎﻩ ﻭﻧﻴﻢ
ﺯﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﻪ ﺑﺎﺗﻮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻡ؟
ﮔﻔﺖ ﭼﻬﺎﺭﻣﺎﻩ ﻭﻧﻴﻢ
زنه ﮔﻔﺖ ﺟﻤﺶ ﮐﻨﻴﻢ ﻣﻴﺸﻪ ﻧﻪ ﻣﺎﻩ .
ﻣﺮﺩه ﮔﻔﺖ: ﻟﻌﻨﺖ ﮐﻨﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺭﻭ نزدیک بود ﻓﮑﺮ ﺑﺪ ﮐنم!
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
در حال حاضر 155 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 155 مهمان ها)