ﻋﺠﺐ انجمن ﺑﺎﻓﺮﻫﻨﮕﯽ , ﻋﺠﺐ تاپیک ساکتی ، چقد متشخص به به , به به
ازدیوار صدا در میاد از اینا نه
( وزیر ارتباطات ﺩﺭﺣﺎﻝ بازدید از
ﻣﺎ همین الان)
ﻋﺠﺐ انجمن ﺑﺎﻓﺮﻫﻨﮕﯽ , ﻋﺠﺐ تاپیک ساکتی ، چقد متشخص به به , به به
ازدیوار صدا در میاد از اینا نه
( وزیر ارتباطات ﺩﺭﺣﺎﻝ بازدید از
ﻣﺎ همین الان)
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
مورد داشتیم دختره رفته بوده امتحان رانندگی ،افسر گفته دور برت رو نگاه کن ببین کسی نیس شروع کن !
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دیگه دختره نگاه کرد دیده خلوته شروع کرده به ساک زدن
یه هفته بعد هم گواهینامه پایه یک ، پایه 2 و گواهینامه موتور ... اومده در خونشون
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دختره اس داده : سلام ... فردا نمی تونم بیام دانشکاه . کردنم درد میکنه ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نیشتو ببند خب طفلک گوشیش «گ» نداشته خجالت بکش منحرف ..!!
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شما یادتون نمیاد
یک زمانی زنها پولاشون رو لای ممه هاشون قایم میکردن
بخاطر همین بود ک قدیما پولها برکت داشتن !
الان چی؟
همش شده عابربانک
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یه دختر باکره بياد pv
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چرا اینطوری نگاه میکنید :((((((((
نون تازه گرفتم با مربا
گفتم یکی کره شو بیاره باهم بخوریم!
بدبختی داریما!!
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
سرما و غمگین بودن و دلگیر بودن پاییز و زمستون یه طرف
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ممه هایی که زیر کاپشن معلوم نمیشن هم یه طرف :||
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
پيرزنه و پيرمرده درحال خوردن شام بودن كه پيرزنه باحالتی عاشقانه میگه :مثل قدیما سوزش عشق را سر سینه هام حس میکنم.
پیرمرده نگاهی با افسوس میکنه و میگه:دوباره سوتین نداری سر سینه هات رفته تو کاسه سوپ!
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 87 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 87 مهمان ها)