ساعت یک بعد از ظهر فهمیدم که امروز تولدمهنوشته اصلی توسط rebasss
ساعت یک بعد از ظهر فهمیدم که امروز تولدمه
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اینجوری نتن ، خجالت میکشمصابر...صابر...صابر...
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
از روزگار دلگیرم ای کاش رنج آخر داشت
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
+18
ﻫﺮ ﺟﺎ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺳﺖ ...
.
.
.
.
.
..
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺷﻤﺎﻫﺎ ﺑﺎ ﮐﻠﻪ ﻣﯿﺎﯾﺪ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ
ﻣﻨﺤﺮﻓﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ� �ﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ� ��ﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺍ
ﭘﺎﺷﯿﺪ ﻭﺿﻮ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻣﯿﺨﻮﺍم تو گروه نماز جماعت برگزار کنم
ساعت یک بعد از ظهر فهمیدم که امروز تولدمه
چجوری ینی؟
ینی امروز پدر و مادر واقعیتو پیدا کردی که امروز یهو متوجه شدی ، یا اینکه انقدر تو حالت خلسه بودی تازه متوجه گذر زمان شدی؟
تولدت مبارک باشه دادا
عمر کلاغ داشته باشی
؛ دادا نوید یه تاپیک تولد میزنی برا این داشمون ، من سرعتم چیزه
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
عزیزم پدر و مادر که زیر خاک تشریف دارنچجوری ینی؟
ینی امروز پدر و مادر واقعیتو پیدا کردی که امروز یهو متوجه شدی ، یا اینکه انقدر تو حالت خلسه بودی تازه متوجه گذر زمان شدی؟
تولدت مبارک باشه دادا
عمر کلاغ داشته باشی
؛ دادا نوید یه تاپیک تولد میزنی برا این داشمون ، من سرعتم چیزه
خسته و خراب
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تنها دو گروه نمیتوانند افکار خود را عوض کنند :
دیوانگان تیمارستان وَ مردگان گورستان.
- وین دایر
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
دخنره پست گذاشته :
هر پسری وارد زندگیم میشه اونی نیست که میخوام
.
.
.
.
.
پسره کامنت گذاشته :
باز درد تو خوبه
من هردختری رو تو خیابون میبینم لامصب همونیه که میخوام
خدا رحمتشون کنهعزیزم پدر و مادر که زیر خاک تشریف دارن
خسته و خراب
تولدتم مبارک باشه
انشا الله 9876543210ساله شی
پس نمیگیرن که
عوضِ کانـ*ـدوم استفاده ازش تازه کلفترم میشی
در حال حاضر 90 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 90 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
