. ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻭﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺘﯽ ﮐﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﭼﯽ
ﺑﻮﺩﻩ?
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮐﺎﺭﺕ ﺑﺴﯿﺞ ﻓﻌﺎﻝ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﻮﺩﻩ
. ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻭﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺘﯽ ﮐﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﭼﯽ
ﺑﻮﺩﻩ?
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮐﺎﺭﺕ ﺑﺴﯿﺞ ﻓﻌﺎﻝ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﻮﺩﻩ
تفاوت قصه گفتن والدین من با بقیه:
والدین اونا، یکی بود یکی نبود... یه پری کوچولو بود که ...
والدین من: یه روز یه جن از یه قبرستون اومد بیرون و گفت اومدم اون بچه ای که نمیخوابه رو بخورم...
منم هر شب غش میکردم ولی اینا فک می کردن خوابم
مجتبی پاسخ من درست بودا کی بریم محضر گولاخم؟
ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺎﯾﻪ ﻗﺰﻭﯾﻨﯽ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺳﻠﻮﻝ،
ﺍﺯﺗﺮﺳﺶ ﺑﻪ ﻗﺰﻭﯾﻨﯿﻪ ﻣﯿﮕﻪ :
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺒﯿﻦ ﻣﻦ ﺳﻪ ﻧﻔﺮﻭ ﻛﺸﺘﻢ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﻗﺰﻭﯾﻨﯿﻪ ﻟﭙﺸﻮ ﻣﯿﻜﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ : ﺗﻮ ﻣﻨﻢ ﻛﺸﺘﯽ
لره شب تو اتوبوس از صندلی سه بلند میشه میره صندلی سیزده دوباره بر میگرده سر جاش یکی بهش میگه چه مرگته بگیر بخواب دیگه ، لره میگه: لعنت به کسی که بهم گفت دوتا صندلی بگیر که شب راحت بخوابی..!!!
جلوی بیمارستان یارو داشت بوق میزد گفتم آقا جلوی بیمارستان بوق نزن شاید یکی با همین صدای بوق بمیره ، گفت: اونی که قراره با این صدا بمیره الان نمیره، فردا که مرخص بشه تا بگ/وزه میمیره
انقدر قانع شدم که هر وقت از دم بیمارستان رد می شم یه چندتا بوق میزنم که اون مریضایی که به چ/س بندن خلاص بشن
در حال حاضر 98 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 98 مهمان ها)