تاریک و دل گرفته و خاموشم! مانند عصرهای زمستانی
شوری به یأس خانه نخواهد داد آواز یک پرنده ی زندانی
می چرخ و چرخ و دایره می سازم در من دونده ای ست که می بازم
هر روز روی نقطه ی آغازم، هر روز روی نقطه ی پایانی
با گوسفندِ منتظر سلّاخ، با موش های گم شده در سوراخ
انگشت های له شده ی بیلاخ هستم بدون هیچ پشیمانی
یا قسمتِ صدِ سریالی لوس! یا فوتبال یا که خبر اغلب
هستند پای تلویزیون هر شب، مستند از دلستر لیوانی!!
این سو صدای سوت و کف و فریاد، آن سو نگاه یخ زده ی جلّاد
ما را کسی نجات نخواهد داد، از گریه های این شب طولانی
دیروز گرگ، دوستمان را خورد! دیشب شغال خواهرمان را برد!
راهی شدیم پشت سر گلّه تا زندگی کنیم به آسانی
با بحث توی کافه و سیگاری، با خوردن غذای عزاداری
با فیس بوک و بردن لاتاری، با دختران خوشگل تهرانی
بی گریه های فاطمه و مهناز، بی لاشه ی پرنده ی بی پرواز
بی پشت میله های قفس، آواز! بی جای دوست گوشه ی مهمانی
افتاده موش داخل یک قوطی، تکرار می شود به خودش طوطی
دنیا گزارشی ست پر از سوتی! در گریه ی جواد خیابانی...
سید مهدی موسوی
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
اون چیه که خانوما باز میکنن آقایون میذارن توش؟.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کـــ.سه آقا کـــس کــــسسسسسسسس
لابد فکر کردی حساب بانکیه کــــ.یرم تو اون ذهن سالمت؟!
نه داداش تعارف ک نداریم کـــسه کــــسسس
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
خاطرات یک طلـــبه شیرازی:
در یک صبح بهاری، ناگهان،حال مطالعه بر من عارض شد، صلواتی فرستادم، بحمدلله برطرف شد!
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
عشق یعنی : یه جوری نگاش کنی که بفهمه فقط واسه کردن باهاش دوست شدی
نه واسه پولش....!
عشق یعنی : طوری بـــکنیش که انگار آخرین روز زندگیشه...!
سر فرصت باز براتون از عشق و عاشقی میگم :|
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
حسود نیستما... اما
وقتی دیدم دوستم دماغشو با بلوز دوس دخترش پاک کرد دلم کشید
.
.
.
.
.
.
.
.
کسی هست که بتونم حسادتمو با بلوزش رفع کنم ؟
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
من موندم نامگذاری «سبزی خوردن» کار کی بوده؟
خب مگه بقیه سبزیارو چکار میکنیم؟
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
يه بارم مثله اين فيلما خواستم دوست دخترم رو ببرم تو حموم بكنم صابون رفت زير پام با كـــ.ون خوردم زمين
شيش ماه زمين گير شدم اونجا فهميدم اين صابون همون صابون جـــ.قم بوده فهميده ميخوام بهش خيانت كنم كـــ.ون گذاشته
كليد اسرار اين قسمت :
جزاي خيانت به عشق اول
:))))
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
در حال حاضر 138 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 138 مهمان ها)