دختره ۱۴سالشه با دوست پسرش رفته شُمال
حالا ما با دوس دخترمون قرار میذاشتیم از دور واس هم دست تکون میدادیم
دختره ۱۴سالشه با دوست پسرش رفته شُمال
حالا ما با دوس دخترمون قرار میذاشتیم از دور واس هم دست تکون میدادیم
بعضى ها توىِ دل ما جا دارن، اینا جاشون امنه و موندنیَن
بعضى ها هم هستن که توىِ روده ىِ ما جا دارن، متأسفانه اینا رفتنیَـن
شوما به خودت نگیر !
ویرایش توسط cherry : 12-12-2014 در ساعت 02:56 PM
ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ !!! ﻣﺜﻼ ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﺪ ﯾﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﯾﻢ ﺭﻭﻣﻮﻥ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺑﺎﺱ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ |:
ﺍَﯼ ﺗُﻔــــــــــــــــ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ !
ﭼﻮﺏ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻧﺎﻗﺼﻤﻮ ﺧﻮﺭﺩﻡ !!!
پیرمرد به منشی اش گفت یک هفته بریم شمال
منشی به شوهرش گفت یک هفته میرم ماموریت
شوهره به دوست دخترش گفت یک هفته خونه خالیه
دوست دخترش به شاگرد خصوصیش گفت یک هفته میره مرخصی
شاگرده به بابابزرگش (پیرمرد) گفت آقا جون یک هفته تعطیلم میشه بریم شمال؟
پیرمرد زنگ زد قرارو با منشی کنسل کرد
یکی از فانتزیام اینه که همه مردای دنیا طی یه حادثه دلخراش فوت کنن فقط من بمونم . . .
بعد وظیفه ی سنگین بقای نسل انسان بمونه روی دوش من (البته برخلاف میل باطنیم)
منم از بین خانمهای روی زمین خوشگلاشون رو سوا کنم تا فقط نسل ما خوشگلا رو زمین بمونه . . .
وای ….
اصلا هم خوش نمیگذره….
چیه آقایون حسودیتون میشه؟
شما دیگه فوت کردین . . .
منم مجبورم . . .
یارو تو خیابون ماشین زده بهش پهن شده کف آسفالت
رفتم دستش رو بگیرم بلندش کنم از رو زمین
می گه «قربونت تو همین حالت یه عکس ازم بگیر می خوام بذارم تو فیس بوک!»
خدایاااا چرا دنیا نابود نشد ؟!!
در حال حاضر 159 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 159 مهمان ها)