صابر از حكيمي پرسيد:چرا تا مرز ديوانگي عاشق كسي ميشويم در حالي كه ميدانيم در نهايت به او نميرسيم؟
حكيم جواب داد : به من بگو چرا زندگي ميكنيم در حالي كه ميدانيم در آخر ميميريم؟
صابر با پشت دست محكم زد تو دهن حكيم و گفت : سوال منو با سوال جواب نده الاغ ...!!!