خدایا شکرت .ما دیگه فقیر نیستیم. دیروز پزشک آبادی گفت چشمهای پدرم پر از مروارید است(حسین پناهی)
خدایا شکرت .ما دیگه فقیر نیستیم. دیروز پزشک آبادی گفت چشمهای پدرم پر از مروارید است(حسین پناهی)
اينجا سرزمين واژه هاى وارونه است : جايى كه گنج،"جنگ"ميشود ،درمان،"نامرد"ميشود
قهقهه،"هق هق" ميشود اما دزد همان"دزد"است... درد همان "درد" وگرگ همان "گرگ" .
سفر چه تلخه در امتداد اندوه
حس کردن مرگ لحظه ي ويراني کوه
همپاي هر بغض شکستن و چکيدن
از درد غربت بي صدا فرياد کشيدن
بشنو همسفر من ، با هم رهسپار راه درديم
با هم لحظه ها را گريه کرديم
ما در صداي بي صداي گريه سوختيم
ما از عبور تلخ لحظه قصه ساختيم
در حال حاضر 30 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 30 مهمان ها)