من سرباز بودم هر چی سیگار از سربازا میگرفتن میدادن دست من نگه دارم ، چندبار که آخر هفته تو پادگان تنها بودم چند نخ روشنش کردم انقدر بد طعم بود یه بارم نشد تا تهش بکشم
من وسوسه شدما ولی از بابا مامانم می ترسیدم الانم فقط شراب ( مشروبات الکلی نه ) اونم کم لامصب الکل خیلی گیراییش بالاس ! جاتون خالی ی شب تو عروسی خوردم به بابام مشروب تعارف می کردم تا فرداش هم بالا میاوردم گلاب به روتون اصن ی وضی
پدري براي تولد دخترش فکر کرد بهترين کادو دنيا را بگيرد
.
.
يک مرسدس بنز.
يک ويلا کنار دريا.
يک ماه سفر دور دنيا
.
.
به دخترش گفت کدام را ميخواهي ؟
.
.
اشک درون چشمان دخترک جمع شد
و دستان پدر را گرفت و با صدايي لرزان گفت:
.
.
.
.
شی خامه
واسه من که ریـ.ـــــــــــــــــــــ� �ــــــــــــــــــــــــ� �ــــــــــــــــــــــــ� �ــــــــــــــــــــــــ� �ــــــــــــــــــــــــ� �ــــــــــــــــــــــــ� �ـــــــــ.ـده