امروز فهمیدم خیلی اوضاعم خرابه. همه از بچگیشون خاطره دارن، من از چاهار-پنج سالگی تا آخر دوره دبستان ماکسیمم پونزده روز بخصوصش یادمه
امروز فهمیدم خیلی اوضاعم خرابه. همه از بچگیشون خاطره دارن، من از چاهار-پنج سالگی تا آخر دوره دبستان ماکسیمم پونزده روز بخصوصش یادمه
هیچکی مثل موسیقی آدم رو درک نمیکنه..هیچکی
تهرانیای عزیز الان اخبار اعلام کرد که با کمبود آب. مواجه شدین
من همینجا اعلام آمادگی میکنم که حاضرم آبمو بدم بخورین
دیگه شما هموطنمون هستین نباید ازتون دریغ کنیم
شب جومس ها / دوستان بیان حاضر بدن
از هر چه میرود سخن دوست خوشترست
پیغام آشنا نفس روح پرورست
هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای
من در میان جمع و دلم جای دیگرست
شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر
چون هست اگر چراغ نباشد منورست
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبرست
جان میروم که در قدم اندازمش ز شوق
درماندهام هنوز که نزلی محقرست
کاش آن به خشم رفته ما آشتی کنان
بازآمدی که دیده مشتاق بر درست
جانا دلم چو عود بر آتش بسوختی
وین دم که میزنم ز غمت دود مجمرست
شبهای بی توام شب گورست در خیال
ور بی تو بامداد کنم روز محشرست
گیسوت عنبرینه گردن تمام بود
معشوق خوبروی چه محتاج زیورست
سعدی خیال بیهده بستی امید وصل
هجرت بکشت و وصل هنوزت مصورست
زنهار از این امید درازت که در دلست
هیهات از این خیال محالت که در سرست
(سعدی)
دیشب به کی.رم گفتم میخوام ببرمت یه جای خوووب
یه تکونی خورد...
گفتم میخوام ببرمت پیش یه خانم دکتر یکمی از جاش بلند شد...
گفتم میخوام لخ.تش کنم دوباره یکمی بیشتر بلند شد..
گفتم میخوام بندازمت لا م.مههاش صافف واساد تو چشام نگا کرد...
یهو دستمو دورش حلقه کردمو با گلنار غافلگیرش کردم :))
اکلید اسرار...این قسمت ک.یر زدن به کی.ر
به یاد دوره کد تو مشهد ؛ مِن
فدااا ؛ شوخو دیگه
کم بد نیستم ، شما چطورین؟
ستاره سهیل شدین تو سال جدیدا خبر دارین؟
بعله ؛ خواهش میکنم
دروغ که کنتور نداره ؛ ابله آن است که باور کند ...
فدا جنبت رفیق
پس همون که اول گفتم ، فدایی داری داش
خودتم معرفی کن بشناسیمت
پوریا که دیشب هی معذرت میگرفتی از صابر
دیدی چطور هی معذرت خواستی نا غافل
مِن
هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .
در حال حاضر 107 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 107 مهمان ها)