در کشور اسکاتلند، پسری به نام جانی متولد شد که مادرش را خیلی دوست داشت....اما او وقتی تنها 8 سالش بود مادرش را از دست داد...او بزرگ شد و پزشک ماهری شد. روزی داشت به مطب خود می رفت با خود گفت: ای مادر اگر تو اینجا بودی...
چشم هایش را بست که به یاد مادرش بیفتد که ناگهان....
.
.
.
رفت زیر هیجده چرخ :|
.
.
می دونین خیلی مهمه که وقت رد شدن از خیابون به ماشینا دقت کنین!
اسکاتلندم نکته انحرافیش بود...