شیخ سایه اش سنگین شده
شیخ سایه اش سنگین شده
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شیخ
مستان سلامت میکنند
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شیخ غمگین شده از همه
زلف های شیخ بی نظیر
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
مادر روسریتو سر کن مادر جون
مادر آقا رو خبر کن مادر جون
مادر قربون قدت ای مادر جون
کمتر وقتو هدر کن مادر جون
مادر نقل و نبات کو مادر چادر حیاط کو
مادر اسفندو دود کن ترس از چشم حسود کن
ترس از چشم حسود کن
عروس عروسکه والا گل میخکه والا
ببین از قد و بالا عروست تکه والا
عجب بانمکه والا
مادر فکرامو کردم فکر فردامو کردم
تو ای آرام جونم نباش دل نگرونم
نباش دل نگرونم
مادر فکرامو کردم فکر فردامو کردم
تو ای آرام جونم نباش دل نگرونم
نباش دل نگرونم
عروس عروسکه والا گل میخکه والا
ببین از قد و بالا عروست تکه والا
عجب بانمکه والا
حیف
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دیشب دوست دخترم لخت شد و گفت :
امشب هر چی دارم مال تو ...
منم النگواشو برداشتم رفتم فروختم
پول لازم داشتم میفهمی پول
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نوشته اصلی توسط Peyman
ممنون میلاد رسوند دیشب
یعنی خاک بر سر من !
بگید چرا!
من هروقت ماشین میشورم هوا میگیره
از نیم ساعت تا یک ساعت هم طول میکشه بارون بیاد!
امروز صبح هوا صاف بود ماشین شستم الان هوا گرفته!
من سه روز به وزارت نیرو مهلت میدم بیان با من قراردادی چیزی ببندن
وگرنه میرم تو یه کشور دیگه ماشین میشورم!! گفته باشم!
فرار مغزها میشه!
(کاملا واقعی هستاااا امروز سه شنبه 15 اردیبهشت 94 ساعت 4/11 هوا گرفته و باران می آید)
تشریف بیار قدمت رو چشماي جان ايشالاااااااااااااااااااا اااااااااااا ميام از شاباشاي تو قاپ ميزنم
در حال حاضر 29 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 29 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
