صفحه 216 از 3602 نخستنخست ... 1161662062142152162172182262663167161216 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 2,151 به 2,160 از 36012

موضوع: ☺ تاپیک شادی ☺ : جملات کوتاه + ترول + پیامک و سرگرمی + آپدیت

  1. #2151
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    نقل قول نوشته اصلی توسط mojtaba00222 نمایش پست ها
    هیچی اقا جون ...
    نگاه به ابنا نکن اینا فکراشون منحرفه ....
    پسره دست چپ یه خورده هم جقی هست همین...


    آها ، واقعا این نویدو دانیال خیلی مبتذلن ، انحراف به چپ دارا
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  2. 3 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  3. #2152
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    هیس...
    مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان، آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد :
    آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند، از مکتب که اومدم ، دیدم خونه مون شلوغه
    مامانِ خدابیامرزم همون تو هشتی دو تا وشگون ریز از لپ هام گرفت تا گل
    بندازه. تا اومدم گریه کنم گفت: هیس، خواستگار آمده.
    خواستگار ، حاج احمد آقا ، خدا بیامرز چهل و دو سالش بود و من ُنه سالم.
    گفتم : من از این آقا می ترسم، دو سال از بابام بزرگتره.
    گفتند : هیس ، شکون نداره عروس زیاد حرف بزنه و تو کار نه بیاره

    حسرت های گذشته را با طعم آب نبات قیچی فرو داد و گفت : کجا بودم مادر ؟ آهان
    جونم واست بگه ، اون زمون ها که مثل الان عروسک نبود. بازی ما یه قل دو
    قل بود و پسرهام الک دو لک و هفت سنگ سنگ های یه قل دو قل که از نونوایی
    حاج ابراهیم آورده بودم را
    ریختند تو باغچه و گفتند :
    تو دیگه داری شوهر می کنی ، زشته این بازی ها
    گفتم : آخه ....
    گفتند: هیس آدم رو حرف بزرگترش حرف نمی زنه

    بعد از عقد ، حاجی خدا بیامرز ، به شوخی منو بغل کرد و نشوند رو طاقچه،
    همه خندیدند ولی من ، ننه خجالت کشیدم به مادرم می گفتم : مامان من اینو
    دوست ندارم
    مامانم خدا بیامرز ، گفت هیس ، دوست داشتن چیه؟ عادت میکنی

    بعد هم مامانت بدنیا اومد؛ با خاله هات و دایی خدابیامرزت؛بیست و خورده
    ایم بود که حاجی مرد. یعنی میدونی مادر ، تا اومدم عاشقش بشم ، افتاد و
    مرد. نه شاه عبدالعظیم با هم رفتیم و نه یه خراسون.یعنی اون می رفت ، می
    گفتم : اقا منو نمی بری ؟ می گفت هیس ، قباحت داره زن هی بره بیرون .

    می دونی ننه ، عین یه غنچه بودم که گل نشده ، گذاشتنش لای کتاب روزگار و خشکوندنش
    مادر بزرگ ، اشکش را با گوشه چارقدش پاک کرد و گفت :آخ دلم می خواست
    عاشقی کنم ولی نشد ننه. اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه
    بخوریم ، نشد. دلم پر می کشید که حاجی بگه دوست دارم ، ولی نگفت حسرت به
    دلم موند که روم به دیوار ، بگه عاشقتم ولی نشد که بگه. گاهی وقتا یواشکی
    که کسی نبود ، زیر چادر چند تا بشکن می زدم
    آی می چسبید ، آی می چسبید.

    دلم لک زده بود واسه یک یه قل دو قل و نون بیار کباب ببر ولی دست های
    حاجی قد همه هیکل من بود ، اگه میزد حکما باید دو روز می خوابیدم

    یکبار گفتم ، آقا میشه فرش بندازیم رو پشت بوم شام بخوریم ؟ گفت : هیس ،
    دیگه چی با این عهد و عیال ، همینمون مونده که انگشت نما شم.

    مادر بزرگ به یه جایی اون دور دورا خیره شد و گفت: می دونی ننه ، بچه گی
    نکردم ، جوونی هم نکردم. یهو پیر شدم ، پیر.

    پاشو دراز کرد و گفت : آخ ننه ، پاهام خشک شده ، هر چی بود که تموم شد.
    آخیش خدا عمرت بده ننه چقدر دوست داشتم کسی حرفمو گوش بده و نگه هیس.

    به چشمهای تارش نگاه کردم ، حسرت ها را ورق زدم و رسیدم به کودکی اش.
    هشتی ، وشگون ، یه قل دوقل ، عاشقی و ...

    گفتم مادر جون حالا بشکن بزن ، بزار خالی شی.
    گفت : حالا دیگه مادر ، حالا که دستام دیگه جون ندارن ؟
    انگشتای خشک شده اش رو بهم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتند

    خنده تلخی کرد و گفت : آره مادر جون، اینقدر به همه هیس نگید . بزار حرف
    بزنن . بزار زندگی کنن. آره مادر هیس نگو ، باشه؟ خدا از "هیس "خوشش نمی
    یاد

    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  4. 4 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  5. #2153
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    35,707
    تشکر
    48,688
    تشکر شده : 38,971
    نقل قول نوشته اصلی توسط rebasss نمایش پست ها


    آها ، واقعا این نویدو دانیال خیلی مبتذلن ، انحراف به چپ دارا

  6. 3 کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  7. #2154
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    35,707
    تشکر
    48,688
    تشکر شده : 38,971

  8. 3 کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  9. #2155
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    ﺩﺍﻧﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﻪ ﻭﻗﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﭘﺎﯾﺪﺍﺭ
    ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺍﺳﺖ؟
    ﺩﺍﻧﺎ ﮔﻔﺖ: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺨﺺ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺷﻮﺩ!
    ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻣﺎﻟﯽ؟
    ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻧﻪ !
    ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺟﺴﻤﯽ؟
    ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ !
    ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻓﮑﺮﯼ؟ ... ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻧه!
    ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺍُﺳﮑﻞ ﮐﺮﺩﯼ؟
    ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺁﺭﯼ!
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  10. 4 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  11. #2156
    فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    نوشته ها
    7,926
    تشکر
    42,310
    تشکر شده : 16,971
    نقل قول نوشته اصلی توسط rebasss نمایش پست ها
    هیس...
    مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان، آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد :
    آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند، از مکتب که اومدم ، دیدم خونه مون شلوغه
    ..........

  12. 3 کاربر مقابل از mojtaba00222 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  13. #2157
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺬﺏ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﻪ
    ﻣﺴﺠﺪ
    .
    ﻧﺼﺐ ﻭﺍﯼ ﻓﺎﯼ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺎﻻ ﺩﺭ
    ﻣﺴﺎﺟﺪ ﺍﺳﺖ
    ﻭﺍﻗﻌﯿﺘﯿﻪ ﮎ ﺑﺎﯾﺪ آقایان ﺑﭙﺬﯾﺮﻥ :))
    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  14. 3 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  15. #2158
    فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    7,065
    تشکر
    90
    تشکر شده : 113
    همه خسته نباشن حسابی خندیدیم !

  16. 4 کاربر مقابل از ALIREZA.K عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  17. #2159
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    نوشته ها
    13,935
    تشکر
    46,567
    تشکر شده : 96,234
    از تعداد مهمانها جلو زدیم

    مرسی که هستین

    در حال حاضر 26 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (14 کاربران و 12 مهمان ها)

    هِمَــــتی کُــن با ایـن زردِ شُمــــالی . . .


  18. 4 کاربر مقابل از rebasss عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


  19. #2160
    فوق حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    35,707
    تشکر
    48,688
    تشکر شده : 38,971
    نقل قول نوشته اصلی توسط ALIREZA.K نمایش پست ها
    همه خسته نباشن حسابی خندیدیم !
    نوش جان دم صابر و مجتبی داغ به افتخارشون

  20. 4 کاربر مقابل از pirana عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند .


صفحه 216 از 3602 نخستنخست ... 1161662062142152162172182262663167161216 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 111 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 111 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •