من میگم تگه میخوندم واسه خاطر دلت بودنوشته اصلی توسط pirana
تو میگی طلوع من باش خیلی زوده واسه بدرود
من میگم تگه میخوندم واسه خاطر دلت بود
تو میگی طلوع من باش خیلی زوده واسه بدرود
اومدم فقط به خاطر تو دوست خوبمخوشحال میشیم برگردی
خود را نگر او را ببین ، کی دیده ای یاری چنین
اول به وصل خویش رس ، دوم به سوی دار شو
دلبسته را بر آب و گل نی آگه از اسرار دل
راز جهان عشق است و بس ، عاشق در این بازار شو
خب پس من دیگه برماومدم فقط به خاطر تو دوست خوبم
شبتون خوش
فداتاومدم فقط به خاطر تو دوست خوبم
کجا میری ، شما هم باشینخب پس من دیگه برم
شبتون خوش
بدون شما که لطفی نداره
خود را نگر او را ببین ، کی دیده ای یاری چنین
اول به وصل خویش رس ، دوم به سوی دار شو
دلبسته را بر آب و گل نی آگه از اسرار دل
راز جهان عشق است و بس ، عاشق در این بازار شو
بودی حالا...خب پس من دیگه برم
شبتون خوش
به سلامت...
دوش چه خورده ای دلا... راست بگو نهان مکن... چون خموشان بی گنه... روی بر آسمان مکن...
نبندم دل به کس زانکه دلداری نمیبینم
خود را نگر او را ببین ، کی دیده ای یاری چنین
اول به وصل خویش رس ، دوم به سوی دار شو
دلبسته را بر آب و گل نی آگه از اسرار دل
راز جهان عشق است و بس ، عاشق در این بازار شو
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم... امید ز هر کس که بریدیم بریدیم...
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
خود را نگر او را ببین ، کی دیده ای یاری چنین
اول به وصل خویش رس ، دوم به سوی دار شو
دلبسته را بر آب و گل نی آگه از اسرار دل
راز جهان عشق است و بس ، عاشق در این بازار شو
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
