یواش یواش تو قلبم خونه کردی... یواش یواش منو دیــــــوونه کردی...
یواش یواش تو قلبم خونه کردی... یواش یواش منو دیــــــوونه کردی...
نوشته اصلی توسط pirana
یواش یواش تو قلبم خونه کردی... یواش یواش منو دیــــــوونه کردی...
يكي بود يكي نبود زير گنبد كبود
لخت و عور تنگ غروب سه پري نشسته بود
این شعرا منشوری چیـــــــــه
دیدم تو خواب وقت سحر... شهزاده ای زرین کمر...
دیدم تو خواب وقت سحر... شهزاده ای زرین کمر...
آهنگ داريوشه
آهنگ داريوشه
دیدم تو خواب وقت سحر... شهزاده ای زرین کمر...
روزای خوبی پشت این روزای من نیست
حس مسکنم احساسمو از دست دادم
خود را نگر او را ببین ، کی دیده ای یاری چنین
اول به وصل خویش رس ، دوم به سوی دار شو
دلبسته را بر آب و گل نی آگه از اسرار دل
راز جهان عشق است و بس ، عاشق در این بازار شو
من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقیست... آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش...
شب بی من بودنت خوش
شعله خاموش دلکش
پ.ن : این شعر بی نظیره، مرسی
خود را نگر او را ببین ، کی دیده ای یاری چنین
اول به وصل خویش رس ، دوم به سوی دار شو
دلبسته را بر آب و گل نی آگه از اسرار دل
راز جهان عشق است و بس ، عاشق در این بازار شو
شب بی تو شب بی من ...........شب دل مردهای تنها بود
دیر زمانیست نخوابیدم
با دل بیدار تو را دیدم
خود را نگر او را ببین ، کی دیده ای یاری چنین
اول به وصل خویش رس ، دوم به سوی دار شو
دلبسته را بر آب و گل نی آگه از اسرار دل
راز جهان عشق است و بس ، عاشق در این بازار شو
در حال حاضر 39 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 39 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
