هی سر به راه تر... هی سر به زیر تر... هی گوشه گیر تر...نوشته اصلی توسط M.GCH
هر لحظه خسته تر... هر لحظه تلخ تر... هر لحظه پیــــر تر...
هی سر به راه تر... هی سر به زیر تر... هی گوشه گیر تر...
هر لحظه خسته تر... هر لحظه تلخ تر... هر لحظه پیــــر تر...
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران...
نباشی کل این دنیا واسم قد یه تابوته
نبودت مثه کبریت و دلم انبار باروته
تقلب؟از مصرع2 شروع میکنی؟ این که با "الف" شروع میشه... از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران... رفتم از کوی تو.....
وقت آن امده است که دستی بر زنم
چند خواهم بود آخر پای بست
خود را نگر او را ببین ، کی دیده ای یاری چنین
اول به وصل خویش رس ، دوم به سوی دار شو
دلبسته را بر آب و گل نی آگه از اسرار دل
راز جهان عشق است و بس ، عاشق در این بازار شو
"واو"؟؟؟؟؟حواستون کجاست...
"واو"؟؟؟؟؟
حالا نمیشه از همینجا شروع کنیم؟؟؟
خود را نگر او را ببین ، کی دیده ای یاری چنین
اول به وصل خویش رس ، دوم به سوی دار شو
دلبسته را بر آب و گل نی آگه از اسرار دل
راز جهان عشق است و بس ، عاشق در این بازار شو
از کجا شروع کنیم دقیقا؟
حالا نمیشه از همینجا شروع کنیم؟؟؟
هنوز عشق منی مثل همیشه... دل از خوب و بدت خسته نمیشه...
حله ، برو بریم
همه جور ها وفا شد
همه تیرگی صفا شد
صفت بشر فنا شد
صفت خدا در امد
خود را نگر او را ببین ، کی دیده ای یاری چنین
اول به وصل خویش رس ، دوم به سوی دار شو
دلبسته را بر آب و گل نی آگه از اسرار دل
راز جهان عشق است و بس ، عاشق در این بازار شو
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
