نگفتمت هر آنچه گفتی و نوشته ایم کشک بود... نگفتمت نرو که رفتنت نتیجتاً اشک بود...
نگفتمت هر آنچه گفتی و نوشته ایم کشک بود... نگفتمت نرو که رفتنت نتیجتاً اشک بود...
ديگه اصلا تو فكر اينكه من الان كجام ، نيستم
با زخمت زندگي كردم به فكر التيام نيستم
جان از او جانان از او آتش از اوست
جان هم او جانان هم او آتش هم اوست
گریزی نیست عاشق را ز آتش
بر آتش بوسه ی پروانه عشق است
هژیر مهرافروز - ققنوس
پ.ن : ربطی به مشاعره نداشت ، ولی کلا خیلی کاراش خوبه ، خیلی
خود را نگر او را ببین ، کی دیده ای یاری چنین
اول به وصل خویش رس ، دوم به سوی دار شو
دلبسته را بر آب و گل نی آگه از اسرار دل
راز جهان عشق است و بس ، عاشق در این بازار شو
تك تك ِ لحظه ها وقتي تو با مني مث خاطره ي بچگيمه
زُل ميزنم به تو هر كاري ميكنم بدون اينو واسه سادگيمه
اينا همش دليلي واسه عاشقيمه
ياد روزايي که کوچه، زير سايه تنم بود،
مهربون درخت عاشق، مست عطر نفسم بود
سهم من از بوسه باد،
چي بگم اي داد و بيداد
همه زردي و تباهي،
مُردن و رفتن از ياد...
(استاد قمیشی)
در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 5 مهمان ها)