همه رفتن...کسی دورو برم نیست
همه رفتن...کسی دورو برم نیست
توی خوابم نمیدیدم که یه روز از تو جدا شم
چرا قسمت من این بود که گرفتار تو باشم
من از شکار نکردن... شما از اینکه شکارم نبوده اید شکارید...
دردت به جونم گریه نکن
آروم جونم گریه نکن
اشکاتو پاک کن و بزار برم
دیگه دیره گریه نکن
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دیشب تو کجا بودی من خواب تورا دیدم
بین همه گلها از شاخه تورا چیدم
اون شاخه زیبا رو بوییدم و بوسیدم
(آصف)
من کویر خشک و پیرم... که طراوت نپذیرم...
من و تو آدم و هوا نشدیم
جدا از مردم دنیا نشدیم
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من و تو با لب تشنه تن خسته لب یک چشمه رسیدیم... پیش رومون آب زمزم سوختیم اما قطره ای هم نچشیدیم...
می گم چشم تو باشه قبله ی من
می گی چشم که پرستیدن نداره
هوای چشمم امشب ابره ابره
ولیکن نای باریدن نداره
مهستی
هنوز از حـُـرم تنت داره میسوزه تنم... از تو سبزه زار شده خاک خشک بدنم...
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)