دوست داشتم با تمام وجودم
عزیزم هنوزم تو رو دوووست دارم
منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه... خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن...
یواش یواش صبر تو هم سر میاد
قاصد تو یه روزی از در میاد
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هنوزم تو شب هات اگه ماه داری
من اون ماه دادم به تو یادگاری
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
گل گلدون من ، شکسته درباد تــو بیـا تـا دلـم ، نکـرده فــــریــــاد
گل شببو دیگه ، شب بو نمیده کی گل شببو رو ، از شاخه چیده
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هوا گرفته نبود دلم گرفت اون شب... به مادرم گفتم هنوز بارون ـه هنوز بارون ـه...
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)