من چه بودم نقش باطل قايقي گم کرده ساحل
با هزاران زخم بر دل از عزيزان يا نگاري
بي نياز از هر نيازي بي خبر از حيله سازي
من چه بودم نقش باطل قايقي گم کرده ساحل
با هزاران زخم بر دل از عزيزان يا نگاري
بي نياز از هر نيازي بي خبر از حيله سازي
ميخوام تو رو ببينم
نه يک بار نه صد بار به تعداد نفسهام
براي ديدن تو نه يک چشم نه صد چشم همه چشما رو ميخوام
روز نو ارزوني تو
رخت و بخت و تخت تازه
دست تو هنوز ميتونه روزگاري نو بسازه
همه از جنس بهارن
نگو قحط نور اينجا
عاشقامون خود نورن
براي دلتنگي تو همشون سنگ صبورن
در حال حاضر 50 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 50 مهمان ها)