وقتی تو گریه میکنی ابرای دل نازکـِ شب آبی میشن برای تو... ستاره ها میـــسوزن و مثلـِ یه دسته رازقی پَر پَر میشن به پای تو...
وقتی تو گریه میکنی ابرای دل نازکـِ شب آبی میشن برای تو... ستاره ها میـــسوزن و مثلـِ یه دسته رازقی پَر پَر میشن به پای تو...
وقتی تو شب گم میشدم
ستاره شب شکن نبود
میون این شب زده ها
کسی به فکر من نبود
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
داره میباره بارون و تو نیستی... شده این خونه زندون و تو نیستی...
چقد حس بدیــِ حس تنهایــی... دارم میــشکنم آسون و تو نیستی...
یه مسافر، یه غریبه، یه شبم بی پنجره
می روم با کوله بار سرگذشت و خاطره
خسته ام از خستگی ها
خسته از این لحظه ها
می شمارم لحظه ها را
بر نمی آرم صدا
آه ای هستی من شور مستی من برچین اشک مرا برچین
هستی میگذرد مستی میگذرد بنشین پیش دلم بنشین
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
نيستی اما مونده اسمت توی غربت شبونه
ميون رنگين کمون خاطرات عاشقونه
هرکسی جای خـــدا بود شاهد این روزگار و این زمین زار... دست کم معجزه ای میکرد برای بچه های بی کـَس و بیمار...
روزا با تو زندگی رو پر از قشنگی میبینم
شبا به یاد تو همش خوابای رنگی میبینم
معجزه کن خاتون من تولدی دوباره کن... منو بِبَر به حادثه شب ـو پُر ار شراره کن...
نمیاد تا بدونه
جای خالیش تو خونه
واسه من یه زندونه
دیگه اون دوست نداره
واسه من گل بیاره
روی موهام بزاره
در حال حاضر 35 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 35 مهمان ها)