هر جور میتونی بمون من با تو سازش میکنم... هر بار میگفتم نرو این بار خواهش میکنم...
هر جور میتونی بمون من با تو سازش میکنم... هر بار میگفتم نرو این بار خواهش میکنم...
میام از شهر عشق و کوله بار من غزل
پر از تکرار اسم خوب و دلچسب عسل
لبت یه چیزی میگه چشات یه چیز دیگه... من دیگه فهمیدم کدوم دروغ میگه...
هوای چشمای تو بارونیه
چشمای تو غرق پشیمونی
میخواستی دنیارو پریشون کنی
تمام عاشقارو مجنون کنی
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یه عاشق چیزی جز عــشق تو سرش نیست... یه عاشق فکر سود و ضررش نیــــست...
تورا من دوست دارم میپرستم
همیشه عاشقانه با تو هستم
دوست دارم تویی تنها امیدم
به عشق تو من از بومم پریدم
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من میگم منو شکستن چشم فانوسمو بستن
تو میگی خدا بزرگه ماه امیده به شب من
نون و پنیر و هق هق... سفره ی سرد عاشق...
نون و پنیر و فـــــندق... رخت عـــزا تو صندوق...
قناری تو قفس خوش بود غریبه تو بیابونا
رو چشم آدما جاش بود نه تو چنگال حیوونا
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اگه کـــفرِ کلام من یکـــی حرفی بگه بهتر... وگرنــــــــــه بازیــِ واژه نمیبازم منــِ کــــافر...
صدای زنگ بی رحمی سر هر کوچه و برزن... به گریه میرسه از درد دل سنگ و دل آهن...
در حال حاضر 23 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 23 مهمان ها)