ستاره سوسو نمیزند اگرچه بر من
رفیق شبهای بیکسی ای سر به دامن
در این سکوت سترون سنگر به سنگر
چراغ خورشیدواره چشم تو روشن
من دارم تو آدمکها میمیرم تو برام از پریها قصه میگی
من توی پیله وحشت میپوسم برام از خنده چرا قصه میگی
من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم
دنیا همون بوده و هست حقارت ما و منه
وگرنه پیش کائنات زمین مثل یه ارزنه
زمین بزرگ و باز نیست دنیای رمز و راز نیست
به هر طرف رو میکنم راه رهایی باز نیست
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)