هزار ساله که رفتی من هنوز پشت شیشه ـم... موهاتو بـــاد برده عطرش جا مونده پیشم...
حال و روزم خوب و خوش نیست بی تـو نا آرومم... به یـــــادت که میوفتم نگرانت میشــــــم...
هزار ساله که رفتی من هنوز پشت شیشه ـم... موهاتو بـــاد برده عطرش جا مونده پیشم...
حال و روزم خوب و خوش نیست بی تـو نا آرومم... به یـــــادت که میوفتم نگرانت میشــــــم...
من بهترین و بدترین روزای عمرم با تو بود
تصورم خوب ازت اما چه سود اما چه سود
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دستام یخ کردن تو سرم آتیش ـه... وقتی از هم دورین نگرانت میشه؟
همیشه غایب من زخمامو مرحم میذاره
همیشه غایب من گریه هامو دوست نداره
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
همین که یک نفر اسمش شبیه اسم تو باشه... بازم یاد تو میوفتم...
من ميگيرم دوباره رنگ چشماتو
عشق مني ميخوام عاشقتر شم با تو
وقتی تو گریه میکنی ثانیه شعله ور میشه... گُر میگیره بال نسیم گلخونه خاکستر میشه...
نوشته اصلی توسط pirana
جالبِ ولی برای آسایش خودتم که شده باس این عادتای دست و پا گیرُ ترک کنی...
فردا روز یه جا مهمون بودی میخواستی شب بمونی... مسافرت بودی... یا اصن توی دشت و دَمَن چادر زده بودی... اذیت میشی...
مو سی خوت اِگوم
تَرکِ عادت موجب مرض است
سعی میکنم هرجا میرم با خودم ببرمالبته اونجوریم وابسته نیستم ولی وقتی نمیخورم انگار
یه چیزی گم کردم
باشه چشم ممنون از توصیه
خواهش
اشکال نداره... الان خوبی؟
میگم خوبه هر شب شیر میخوری و تا 3 4 بیداری
آره زنده م الان
همون باعث میشه تا 3.4 بیدار باشم دیگه
مرضشم سر 3هفته از بین میره...
تَرکِ عادت موجب مرض است
سعی میکنم هرجا میرم با خودم ببرم
یه چیزی گم کردم
باشه چشم ممنون از توصیه
خب همین ینی وابستگی دیگه
قربان شما
در حال حاضر 41 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 41 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
